رفتارهاي پرخطر بروز بيماري هاي قلبي عروقي دركارمندان شهرستان بناب

Behavioral risk factors for cardiovascular diseases in Bonab city employees

مقدمه: بيماري هاي قلبي عروقي سردسته علل مرگ و مير در بسياري از كشورهاي صنعتي مي باشد. اين بيماري در ايران نيز جــز شايع ترين، جدي ترين و كشنده ترين بيماري ها مي باشد. هدف: اين پژوهش جهت تعيين برخي از عوامل خطر رفتاري مرتبط با بيماري هاي قلبي عروقي دركارمندان شهرستان بناب انجام شد. روش كار: مطالعه حاضر يك مطالعه توصيفي مقطعي بود و جامعه پژوهش كليه كارمندان شهرستان بناب بودند. نمونه گيري به روش خوشه اي انجام و با توجه به معيارهاي ورودي، مجموعاً 241 كارمــند واجد شـرايـط انتخاب شدند. داده ها به وسيله پرسشــنامه محقق ساخته كه اعتبار و اعتماد آن از طريق اعتبار محتوي و آلفاي كرونباخ تاييد شده بود، جمع آوري گرديد. سپس داده ها با استفاده از آمار توصيفي و استنباطي(كاي دو، آزمون t مستقل) و با نرم افزار آماريSPSS مورد تجزيه وتحليل قرار گرفت. نتايج: يافته هاي پژوهش نشان داد(2/65%) از نمونه ها از اصول تغذيه اي خاص تبعيت نمي كردند، نوع روغن مصرفي در(70%) موارد اشباع شده بود،(1/47%) از نمونه ها داراي اضافه وزن و(11%)چاق بودند.(5/19%) سيگاري بودند و(2/6%) مصرف مرتب قليان و(5/49%) تماس محيطي با دود سيگار را ذكر نمودند. (8/43%) از واحدهاي مورد پژوهش تا زمان مطالعه غربالگري ديابت و هيپرليپيدمي را انجام نداده بودند و(8/54%) از موارد فعاليت ورزشي نداشتند. آزمون آماري كاي دو تفاوت آماري معني داري را بين دو جنس در متغيرهاي استعمال سيگار(006/0 = P)، انجام فعاليت هاي ورزشي(001/0 = P) و تبعيت از اصول تغذيه اي خاص(006/0 = P) نشان داد. نتيجه گيري: با توجه به نتايج تحقيق درمورد عوامل خطر قابل تعديل و پايين بودن حساسيت نمونه ها در خصوص دنبال نمودن شيوه هاي سالم زندگي و غربالگري ديابت و هيپرليپيدمي لزوم آموزش هاي برنامه ريزي شده براي تعديل عوامل خطر رفتاري، تغيير آگاهي و نگرش افراد نسبت به سلامتي خود و نهايتاً اصلاح شيوه ي زندگي ضروري به نظر مي رسد.

Introduction: Cardiovascular diseases are causes of death in many industrialized countries. This disease is among the most common, serious and deadly diseases in Iran. Objective: This study was performed to determine some of the behavioral risk factors associated with cardiovascular diseases in Bonab city staffs. Methods: This study was a cross-sectional study. Research population consisted of all city employees. Cluster sampling method was used and the inclusion criteria were performed. Data of total of 241eligible employees selected were collected by questionnaire which validity and reliability of it was confirmed through content validity and Alpha Cronbach. The data were analyzed by descriptive and inferential statistics (Chi-square, t with independent samples) in SPSS software. Results: The results showed that 65.2% of samples weren’t compliant with specific nutritional principles and the type of oil of consumption was saturated in 70% of samples, 47.1% and 11% of the samples respectively were overweight and obese, 19.5% smokers, 6.2% regularly use bubble and 49.5% had contact with environmental tobacco smoke. 43.8% were not screened for diabetes and hyperlipidemia, and 54.8% of them didn’t exercise. Chi-square test showed significant difference between the sexes in the variables of smoking (P=0.006), athletic activities (P=0.001) and adherence to principles of specific nutrition (P=0.006). Conclusion: In attention to study findings on possible decreasing risk factors and low sensitivity of samples regarding healthy life styles and screening for diabetes and hyperlipidemia, programmed education is necessary to lower risk factors, Change knowledge and attitude of people on self health and ultimately correcting life styles.