عنوان مقاله :
معاني وجود از نظر توماس آكوييني
عنوان فرعي :
The Meanings of Existence in Thomas Aquinasʹʹ Thought
پديد آورندگان :
احمدي ، حسن نويسنده ahmadi, hassan , كاكايي، مستانه نويسنده ,
اطلاعات موجودي :
فصلنامه سال 1390 شماره 27
كليدواژه :
فعل محض وجود , ماهيت , وجود , ذات , فعليت وجود
چكيده فارسي :
توماس آكوييني براي «وجود» از واژه esse)) بهره ميگيرد و در كتابهاي مختلف خود معانياي براي آن ميآورد. در «جامع علم كلام»، وجود را به دو معنا ميداند: ?ـ فعل وجود داشتن، و ?ـ رابط قضايا. توماس معناي دوم را براي خداوند نيز به كار ميبرد. در كتاب «درباره وجود و ماهيت» نيز با تاثير از ارسطو براي وجود دو معنا ميآورد؛ وجود در معناي اول بر ده مقوله، يعني جوهر و اعراض اطلاق ميشود و در معناي دوم، رابط قضايا است. در كتاب «شرحي بر عقايد پيتر لومبارد»، «وجود» به معناي ماهيت شي آمده است. معناي «فعل محض وجود» را ميتوان از كتاب «درباره وجود و ماهيت» فهميد كه در آن وجود بر ده مقوله تقسيم ميشود؛ بهطور اوليه بر جوهر و بهطور ثانويه بر اعراض اطلاق ميگردد. جوهر خود به دو قسم مركب و بسيط تقسيم ميشود، اما يگانه جوهر بسيط خداوند است؛ زيرا جواهر ديگر (روحاني و جسماني)، مركباند: يا مركب از وجود و ماهيت (جواهر روحاني) يا مركب از ماده و صورت و وجود و ماهيت (جواهر جسماني). به نظر توماس تنها يك وجود نخستين هست كه ذات و فعل وجود آن متمايز نيست و آن خداوند است كه جوهر قايم به ذات است. توماس در كتاب «جامع علم كلام» براي اينهماني ذات و وجود خداوند دلايلي ميآورد؛ ذات خداوند عين فعل محض وجود او است.
توماس چنين ميانديشد كه خداوند در كتاب مقدس خود را به موسي «من هستم» معرفي كرده است. بر اين اساس، اسم بهكاررفته در «سِفر خروج» را شايستهترين اسم براي خداوند ميداند1 و در «جامع علم كلام» سه دليل براي آن ميآورد. وجود بيتعينترين و كليترين اسم است كه تنها مدلول آن وجود قايم به ذاتي است كه وجودش عين ذات اوست.
چكيده لاتين :
The problem of God as ipsum esse is dependent to the way of understanding esse and defining acts of being and existence. Aquinas shows the importance of this problem in On Binge and Essence.
Aquinas uses being (esse) in different meanings in his works. In Summa theological, he ascribes two meanings to esse: the act of essence, and the composition of a proposition affected by the mind in predicating a predicate to a subject. We use the second meaning about God as well as the first meaning; we say "God exists" is true.
Aquinas notes that not only about things that composed of matter and form, but also about sui generis substances, the essence differs from existence. Only is God the same as his essence.
Aquinas believes the name "He who exists" is most properly applies to God. The being is the most unlimited and universal name which its only bearer is the sui generis existent whose essence is the same as his existence.
عنوان نشريه :
حكمت و فلسفه
عنوان نشريه :
حكمت و فلسفه
اطلاعات موجودي :
فصلنامه با شماره پیاپی 27 سال 1390
كلمات كليدي :
#تست#آزمون###امتحان