برآورد اثر متغيرهاي اقتصاد كلان بر انفاق

Estimating the Effect of Macroeconomic Variables on Charity (Infaq)

يكي از ابزارهاي پايه اي اسلامي براي فقرزدايي و تحقق عدالت انفاق است، همچنين انفاق رشد و تعالي بخش انسان هاي پرداخت‌كننده و در پي آن جامعه است، زيرا انفاق يك عمل اقتصادي است، مي تواند از متغيرهاي اقتصادي و اجتماعي اثرپذيري بسياري داشته باشد. در اين مقاله در پي برآورد اثر بهبودها و نابساماني هاي بازارها بر انفاق هستيم. براي اين منظور، تلاش مي‌شود اثر برخي متغيرهاي اصلي اقتصادي جامعه بر انفاق برآورد شود. اثر متغيرهاي درآمد (توليد) كه نشانه بهبود اقتصاد است، شمار واحدهاي مذهبي كه نشان‌دهنده اندازه بازارهاي جانشين انفاق مالي از مسير كميته امداد براي انفاق مي‌باشند، بيكاري و تورم كه نابساماني بازار كار و بازار كالاها و خدمات را نشان مي دهند و هزينه هاي دولتي كه تزريق به جامعه را نشان مي‌دهد در مدل وارد شده است. اين كار با روش داده هاي ادغام شده اقتصادسنجي و بكارگيري داده هاي استان هاي كشور براي سال هاي (1388-1380) انجام شده است. نتايج مطالعه نشان مي دهد انفاق تابع مثبت درآمد سرانه استاني و هزينه هاي استاني دولت و تابعي كاهنده از تعداد نهادهاي مذهبي جايگزين و تابعي كاهنده از تورم و بيكاري به‌عنوان عامل نابساماني اقتصادي مي باشد. همچنين، كشش ها نشان مي‌دهند انفاق سرانه استاني نسبت به درآمد سرانه استاني و نيز نسبت به تعداد سرانه نهادهاي مذهبي به‌عنوان فرصت جانشين انفاق كم‌كشش هستند و از اين جهت مي توان گفت مصرف كنندگان آن را هزينه ضروري تلقي مي كنند.

Charity is an Islamic tool for poverty alleviation and achieving justice. It also brings maturity and evolution to the payer of which and subsequently to the community. Due to its economic nature, it can be influenced by the economic and social variables. This paper estimates the effects of distress and volatilities of the markets on Charity. Itʹs been tried to estimate the effects of some of the main economic variables on Charity: The Effects of variables of income (production) that reflect economic recovery, the number of the religious institutions which indicates the size of market, as substitutes for making Charity through Relief Committee, Unemployment and inflation, as signs of disorder in labor market and the market for goods and services, as well as the government expenditure that shows the injection to the society. Pooled data method along with econometric models has been used for the study. The data are for the years 1999- 2007. The results indicate that Charity is positively correlated with the provincial income per capita and the Governments spending while negatively correlated with the number of substitutes to charity organizations, inflation and unemployment. It also reflects the low elasticity of provincial per capita charity with the provincial per capita income as well as the number of religious institutes indicating that it is regarded as a necessary expense.