استخراج مولفه هاي روان درمانگري وجودي از انديشه جلال الدين محمد مولوي

Development of Existential Psychotherapy Components in Accordance with Mowlana’s Thoughts

پژوهش حاضر به منظور استخراج مولفه هاي درمان وجودي مبتني بر ادبيات عرفاني، به ويژه آثار جلال الدين محمد مولوي ارايه شده است. طرح تحقيق در چارچوب مطالعات كيفي، در زمره طرح هاي مفهومي و يا نظري و با استفاده از روش استنتاج تحليلي به انجام رسيد. نتايج علاوه بر استخراج چارچوب معنايي جهت درمان هاي روان، شامل مولفه هاي زير مي باشد: 1) اكتشاف انواع غفلت؛ 2) اكتشاف جهان بيني شخصي؛ 3) بررسي ترس آگاهي، اضطراب، نوميدي و وابسته هاي هستي شناختي آن؛ 4) توجه به سطوح آگاهي، محتواي روياها و خيال پردازي ها؛ 5) تبيين رنج حيات؛ 6) آزادي انتخاب و مسيوليت فردي؛ 7) بررسي مسايل درماني در متن زندگي. همچنين براساس چارچوب معنايي استخراج شده مي توان گفت انگيزه اساسي در انسان، اراده ربط نامتناهي است. چارچوب موردنظر مدعي اين انديشه است كه گسست در وجه ربطي خاص مي تواند ازجمله علل اساسي اختلالات روان باشد؛ لذا پيشرفت در شكل دهي مجدد آن منجر به كاهش اختلالات مي گردد. اين نتايج مي-تواند با توجه به اهميت درمان هاي وجودي و خلا هستي شناختي موجود در اين حوزه، راهگشاي مناسبي جهت ورود معاني ملهم از ادبيات ديني به فضاي درمان روان باشد.

Then main purpose of the present study was to develop the existential psychotherapy components in accordance with Mowlana’s thoughts. The research design was qualitative one and the methodology applied was Inductive Analysis. According to the meaning frame extracted, the main incentive in human species life is proximity of the divine other- God. The psychotherapical components proposed by the present study claims that any interruption in the divine relationships can be the major cause of mental disorders. The components derived are: 1) types of neglect; 2) personal worldview; 3) exploration of angst/ angoisse, anxiety, depression, and their ontological relatives; 4) attention in awareness levels; 5) explanation of life pain; 6) freedom and responsibility; 7) intervention in vivo. Now it can be concluded according to the results from the present study that in addition to opening new directions in different fields of psychology, namely, religion psychology, and psychopathology, this work can be considered as a multidisciplinary study which helps to have an understanding of human on religious basis.