شماره ركورد :
615980
عنوان مقاله :
نقلاب كپرنيكي كانت
عنوان فرعي :
Kant’s Copernicusian Revolution
پديد آورندگان :
نصيري، ليلا نويسنده Nasiri, leila , گلچيني، حسين نويسنده دانشگاه گنبدكاووس ,
اطلاعات موجودي :
دوفصلنامه سال 1389 شماره 18
رتبه نشريه :
علمي پژوهشي
تعداد صفحه :
27
از صفحه :
41
تا صفحه :
67
كليدواژه :
Apriori , empiricist , Kant’s Copernicusian revolution , rationalist , انقلاب كپرنيكي , تركيبي پيشيني , ايده‌آليسم استعلايي , عين و ذهن , analytic/synthetic , پديدار و شي -في‌نفسه , aposteriori
چكيده فارسي :
چكيده همواره سخن از انقلاب كپرنيكي كانت در معرفت‌شناسي گفته شده است، اما چگونگي و استلزام‌هاي آن هنوز در هاله‌اي از ابهام قرار دارد. مساله‌ي شناخت كه همواره دغدغه‌ي اصلي كانت به شمار مي‌رفت، او را بر آن داشت تا با الهام از انقلاب كپرنيك در عالم نجوم، جايگاه ذهن و عين را در منظومه‌ي معرفت‌شناسي خويش، تغيير دهد و با قول به محوريت ذهن، انقلابي در فلسفه پديد آوَرَد. او با تشخيص گزاره‌هاي جديدي به نام گزاره‌هاي تركيبي پيشيني، كه هم حاكي از عالم خارج و هم داراي كليت و ضرورت‌اند، به بررسي و تبيين ممكن بودن شناخت در حوزه‌هاي رياضيات محض، طبيعيات محض و مابعدالطبيعه پرداخت و به اين ترتيب كوشيد مشكلات ناشي از عقل‌گرايي و تجربه‌گرايي را مرتفع سازد. در واقع كانت با قايل شدن به همكاري حس و فاهمه در نظام معرفت‌شناسي خويش، كوشيد تا خود را از جزميت موجود در عقل‌گرايي و شكاكيت برخاسته از تجربه‌گرايي بركنار دارد و راهي ميانه در پيش گيرد. وجود عناصر پيشيني در شناخت، محور و مبناي فلسفه‌ي استعلايي كانت و انقلاب كپرنيكي او مي‌شود. اهميت انقلاب كپرنيكي كانت، تا جايي است كه در تاريخ فلسفه محور و مبنا قرار مي‌گيرد و تاثيري آشكار بر جريان‌هاي فكري پس از خود مي‌گذارد. هرچند كانت با انقلاب كپرنيكي در حوزه‌ي مابعدالطبيعه، مشكلاتي را در معرفت‌شناسي حل مي‌كند اما در عين حال افقي در طرح مسايل جديد پديد مي‌آوَرَد. هدف اين نوشتار بررسي دقيق نكات ياد شده است.
چكيده لاتين :
Abstract Kant’s Copernicusian revolution is a well-known topic in history of epistemology, though its implications and impacts are not well discussed enough. No need to mention that analysis of knowledge was Kant’s first philosophical self-commitment. Aspiring of Copernicus’s revolution in astronomy, he changed the centrality of subject/object in his epistemological approach and maintained that mind (cognitive faculties) must be departure of metaphysical analysis; that was a revolutionary idea. Doing so, he, as it is well-known, divided all judgments from two different aspects: first, analytic/synthetic; and second, apriori/aposteriori. He, then, argued that there are apriori synthetic judgments – by which the possibility of knowledge is warranted – are universal and necessary. These judgments not only refer to external world, but also belong equally to physics, mathematics, and metaphysics. He believed that his doctrine could (dis)solve the old long-standing epistemological problem in modern philosophy such as the debates on source of knowledge (reason/experience), dogmatism/skepticism, etc., among rationalists and empiricists. Although his ideas, specially stressing on apriori concepts as a key, help him to (dis)solve some epistemological puzzles, either reveal a few new problems in newly changed epistemological scope.
سال انتشار :
1389
عنوان نشريه :
جستارهاي فلسفي
عنوان نشريه :
جستارهاي فلسفي
اطلاعات موجودي :
دوفصلنامه با شماره پیاپی 18 سال 1389
كلمات كليدي :
#تست#آزمون###امتحان
لينک به اين مدرک :
بازگشت