بررسي رابطه تعارض زناشويي با نشانه هاي آسيب‌شناختي عاطفي و رفتاري كودك

A Study of the Relationship between Marital Conflict and Child Affective-behavioral Psychopathological Symptoms

خانواده، تشكلي طبيعي است كه الگوهاي گوناگون ارتباطي و عملكردي را درگذر زمان به خدمت مي گيرد. اين الگوها ساخت خانواده را شكل مي دهند و ضمن تعيين نقش اعضاي خانواده، حيطه هر يك از اعضا را مشخص مي كند و تبادل نظر ميان اعضا را تسهيل مي كند. براي اين كه وظايف اصلي خانواده بهتر صورت گيرد، خانواده بايد داراي ساخت و عملكردي كارآمد و سالم باشد. هدف از اجراي اين تحقيق بررسي رابطه بين تـعارض زنـاشويـي بـا نـشانه هاي آسيب‌شناختي عاطفي و رفتاري كودك بود. براي انجام پژوهش حاضر يك گروه نمونه (213 نفر) از جامعه دانش‌آموزان دوره پنجم ابتدايي شهر تبريز شامل 120 دختر و 93 پسر، با روش نمونه‌گيري تصادفي چند مرحله‌اي نسبتي انـتخاب شـدند و مورد بررسـي قرار گرفتند. مادران به پـرسشنامه تعارض زناشويي و معلمان به پـرسشنامه تـوانايـي ها و مشكلات كودك پاسخ دادند. نتايج تـحليل رگـرسيون نـشانگر نـقش پيش بيني كننده تعارض زناشويـي در نـشانه هاي عـاطفـي و رفتـاري كودك بود. بر اساس يافته هاي پژوهش حاضر مي توان با برنامه هاي آموزش كاهش تعارض والدين، گام هايي در جهت كاهش نشانه هاي آسيب‌شناختي عاطفي و رفتاري كودك برداشت.

This study aims to consider the relationship between marital conflict and child affective-behavioral psychopathological symptoms. In order to do this study, we selected and studied a sample of 183 people out of the population of the fifth-grade students of the elementary schools of Tabriz including 90 girls and 93 boys by multi-phase accidental sampling. The children’s mothers filled out marital conflict questionnaire and the teachers filled out child problems and capabilities questionnaire. The resulting regression analysis shows the predicting role of marital conflict in affective and behavioral symptoms of the child. Based on the findings of the current study, it could be taken into account that the parents’ conflict decrease through training programs could be helpful in decreasing affective and behavioral psychopathological symptoms of the child.