بررسي مقايسه اي رابطه بين سبك هاي تفكر و راهبردهاي يادگيري با عملكرد تحصيلي در ميان دانشجويان دختر دانشگاههاي دولتي و آزاد يزد

A Comparison of the Relationship between Thinking Styles and Learning Strategies with Academic Performance among Female Students in Yazd State and Azad Universities

اين پژوهش با هدف مقايسه رابطه سبك هاي تفكر و راهبردهاي يادگيري با عملكرد تحصيلي دانشجويان دختر دانشگاه هاي دولتي و آزاد يزد انجام گرفت. اين پژوهش از نوع توصيفي – همبستگي بود. با استفاده از روش نمونه گيري طبقه اي تعداد 195 دانشجوي دختر از دانشگاه دولتي يزد و 130 دانشجوي دختر از دانشگاه آزاد يزد انتخاب و مورد مطالعه قرار گرفتند. براي جمع آوري داده ها از نمونه مورد مطالعه از سه پرسشنامه سبك هاي تفكر استرنبرگ- واگنر، راهبردهاي يادگيري ASSIST و عملكرد تحصيلي درتاج استفاده گرديد. داده ها با استفاده ازنرم افزار SPSS و با روش ضريب همبستگي پيرسون، رگرسيون چندگانه مدل ورود (اينتر) و آزمون t تجزيه و تحليل شد. نتايج نشان دادند كه: بين تمام سبك هاي تفكر و رويكرد يادگيري عميق و راهبردي با عملكرد تحصيلي رابطه مثبت و معنا داري وجود دارد و تنها بين راهبرد يادگيري سطحي با عملكرد تحصيلي رابطه معناداري بدست نيامد. هم‌چنين، از متغير سبك هاي تفكر، سبك تفكر سلسله مراتبي، محافظه كار و كلي و از متغير راهبردهاي يادگيري، تنها رويكرد يادگيري راهبردي در پيش بيني عملكرد دانشجويان سهيم بودند و در نهايت، يافته ها نشان داد دانشجويان دو دانشگاه در متغير سبك تفكر آزادانديش و راهبردهاي يادگيري عمقي و راهبردي تفاوت معنا دار دارند. با توجه به يافته هاي بدست آمده مي توان نتيجه گرفت كه سبك هاي تفكر و راهبردهاي يادگيري نقش موثري را در عملكرد تحصيلي ايفا مي كند.

This research was done to compare the relationship between thinking styles and learning strategy with academic performance among the female students in Yazd state and Azad university. This was a descriptive – correlation. Using classified sampling, 195 female students of Azad University and 130 female students of Yazd University were selected. Sternberg- Wagner’s thinking Styles Questionnaire, ASSIST learning strategies and Dortaj’s academic performance Questionnaire were used for data collection. Data were analyzed by Pierson’sʹ correlation coefficient method, multiple regression using enter method and t-test. The results showed a positive significant relationship between all thinking styles and strategic and deep learning approaches with academic performance and just it was no significant relationship between surface learning approach and academic performance. Also among thinking styles, conservative and global and among learning strategies, only the strategic learning approach were involved in the prediction of academic performance. Students in both universities were significantly different in liberal thinking style and strategic and deep learning approaches. According to the present results it can be concluded that thinking styles and learning strategies have an effective role in academic performance.