تعيين رابطه بين ابعاد سبك زندگي و مديريت بدن درميان دانشجويان دختردانشگاه آزاد اسلامي بوكان

Determining the relationship between lifestyle and body management among female students of Islamic Azad University of Bukan

درسده‌ي گذشته و به ويژه طي نيم قرن اخير فرايند مديريت بدن و انتخاب سبك زندگي دچار تحول اساسي شده است كه در عصر حاضر كنترل منظم بدن از جمله ابزارهاي اساسي است كه انسان متناسب با موقعيت‌هاي گوناگون با انتخاب نوع مصرف و به كارگيري زبان بدن روايتي معين از هويت شخصي خود بروز مي‌دهد كه از وراي همين روايت «خود» در معرض تماشا و ارزيابي قرار مي‌گيرد. اين پژوهش رابطه بين ابعاد سبك زندگي و مديريت بدن را بررسي مي‌نمايد. در بخش نظري، با استفاده از آراي انديشمندان مختلف در حوزه‌هاي مديريت بدن و سبك زندگي چارچوبي مفهومي تنظيم شده است. براي بررسي مديريت بدن، مولفه‌هاي اساسي آن (آرايش، بهداشت، كنترل وزن، دستكاري پزشكي) و براي بررسي سبك زندگي مولفه‌هاي اساسي آن (فعاليت‌هاي فراغت، مصرف فرهنگي، هنجارهاي مصرف و اعتقادات ديني) را انتخاب و بررسي شده و بر اين اساس نه فرضيه به آزمون گذاشته شدند. روش تحقيق از نوع همبستگي است و داده‌ها با استفاده از روش كمي (پيمايش) از طريق پرسشنامه گردآوري شده‌اند و به اين منظور از بين 351 نفر از دانشجويان دختر دانشگاه آزاد اسلامي بوكان با استفاده از فرمول كوكران 184 نفر به روش نمونه گيري تصادفي طبقه‌اي انتخاب شده‌اند. اعتبار محتوايي پرسشنامه، صوري است و پايايي آن به روش آلفاي كرونباخ 82 درصد به دست آمده است. به منظور تشخيص همبستگي بين متغيرها از تحليل‌هاي آماري ضريب همبستگي پيرسون و رگرسيون چندمتغيره استفاده شده است. يافته‌هاي به دست آمده به شرح ذيل مي‌باشند: با توجه به اين كه آزمون معني داري متغيرها كمتر از 05/0 بوده (05/0 > sig)، مي‌توان نتيجه گرفت فرضيات مربوط به آن‌ها تاييد شده و بين اين متغيرها با مديريت بدن ارتباط معني داري وجود دارد. و متغير اعتقادات ديني با قدرت تبيين (22- درصد) كه داراي رابطه منفي با مديريت بدن مي‌باشد به ترتيب متغيرهاي فعاليت‌هاي فراغتي (47 درصد) و هنجارهاي مصرف (44 درصد) و مصرف فرهنگي (23 درصد) و ميزان درآمد (21 درصد) از واريانس مديريت بدن را تبيين مي‌كنند.

In the last century, especially during the last half one, process of body management and selection of life style has been changed. In the present era, regular monitoring of the body is one of the basic tools in which human being with using a type of consumption and body language in different occasions determine his own personal identity which behind this the concept of "self" is exposed to watching and evaluation. This study examined the relationship between dimensions of body management and life style. In theoretical section, using the scholarsʹ opinions in the areas of the body and lifestyle management, a conceptual framework has been set. In order to review the body management with its basic components (i.e. makeup, health, weight control, medical manipulation) and also, to review the basic components of lifestyle (leisure activities, cultural consumption and norms and religious beliefs) nine hypotheses were tested. The research method is correlation and data using quantitative method were collected through a questionnaire. Using Cochran formula, among 351 female students of Islamic Azad University of Bukan 184 students were randomly selected. The reliability of the questionnaire is 82% which is obtained by using Cronbachʹs alpha. In order to determine the correlation between variables, Pearson correlation coefficient and multiple regression analysis were used. Because the significancy test of variables is less than 0/05 of the (0/05 > sig), it can be concluded that the hypothesis was confirmed and there is correlation between these variables and body management. Religious variable (with explanatory power-22 percent) has a negative relationship with the body management. Also, variables of leisure activities (47%), consumption norms (44%), cultural consumption (23 percent), and income (21 percent) can explain body management.