عنوان مقاله :
بررسي مقايسهاي تاثير سه روش درماني جريانهاي الكتريكي عملكردي، بيوفيدبك و تمرين درماني بر پارامترهاي قدرت عضلاني اندام تحتاني، كينماتيك راه رفتن و بالانس بيماران مبتلا به سكته مغزي
عنوان فرعي :
The effectiveness of Functional Electrical Stimulation (FES), biofeedback and exercise therapy on various parameters of lower limb muscle strength, kinematics of gait and balance in stroke patients: A
پديد آورندگان :
قاسمي، احسان نويسنده فيزيوتراپيست، مربي، گروه فيزيوتراپي، دانشكده علوم توانبخشي، دانشگاه علوم پزشكي اصفهان، اصفهان، ايران , , شايگان نژاد، وحيد نويسنده دانشيار، گروه نورولوژي، دانشكده پزشكي، دانشگاه علوم پزشكي اصفهان، اصفهان، ايران. , , جوكار، صغري نويسنده فيزيوتراپيست، مربي، گروه فيزيوتراپي، دانشكده علوم توانبخشي، دانشگاه علوم پزشكي اصفهان، اصفهان، ايران , , رضاييان، فاطمه نويسنده دانشجوي فيزيوتراپي، گروه فيزيوتراپي، دانشكده علوم توانبخشي، دانشگاه علوم پزشكي اصفهان، اصفهان، ايران , , آرمك، معصومه نويسنده دانشجوي فيزيوتراپي، گروه فيزيوتراپي، دانشكده علوم توانبخشي، دانشگاه علوم پزشكي اصفهان، اصفهان، ايران , , محمودي، زهرا نويسنده دانشجوي فيزيوتراپي، گروه فيزيوتراپي، دانشكده علوم توانبخشي، دانشگاه علوم پزشكي اصفهان، اصفهان، ايران ,
اطلاعات موجودي :
فصلنامه سال 1389 شماره 10
كليدواژه :
بيوفيدبك و تمرين درماني , جريانهاي الكتريكي عملكردي , قدرت عضلات , راه رفتن , سكته مغزي
چكيده فارسي :
چكيده
مقدمه: سكته مغزي مهمترين عامل در ايجاد ناتواني و معلوليت در افراد بالغ ميباشد. اغلب بيماران سكتهاي، دوباره به طور مستقل ميتوانند راه بروند؛ در حالي كه مشكلات حركتي كه در نتيجه اختلال تعادل، ضعف حركتي و كاهش سرعت راه رفتن است، در اين افراد ادامه مييابد. استفاده از روشهاي درماني موثر جهت بهبود ناتواني اين بيماران ضروري است.
مواد و روشها: اين پژوهش، از نوع كارآزمايي باليني غير تصادفي بود كه در سال 88-1387 در شهر اصفهان انجام گرفت. در اين مطالعه، 30 بيمار با ميانگين سني 1/60 سال انتخاب شدند كه حداقل 6 ماه از سكته آنها گذشته بود. بيماران در سه گروه درماني طي 12 جلسه به صورت يك روز در ميان تحت درمان قرار گرفتند. به منظور بررسي تعادل از Berg balance scale، جهت ارزيابي قدرت عضلاني از Manual muscle testing و براي ارزيابي راه رفتن از دستگاه Motion analyzer استفاده شد. اطلاعات حاصل از انجام آزمونها، قبل و بعد از درمان، جمعآوري گرديد. جهت تجزيه و تحليل آماري دادههاي به دست آمده، براي مقايسه وضعيت بيماران در مراحل مختلف از آزمون t زوج شده و جهت مقايسه روش هاي درماني از آزمون ANOVA موجود در نرمافزار SPSS استفاده گرديد.
يافتهها: از نظر بهبود تعادل، قبل و بعد از درمان بين دو گروه جريانهاي الكتريكي عملكردي و تمرين درماني (01/0 > P) و بين دو گروه جريانهاي الكتريكي عملكردي و بيوفيدبك تفاوت معنيداري وجود داشت (01/0 = P)، اما بين دو گروه تمرين درماني و بيوفيدبك تفاوت معنيداري ديده نشد (23/0 = P). از نظر بهبود قدرت عضله كوادريسپس، قبل و بعد از درمان بين دو گروه جريانهاي الكتريكي عملكردي و تمرين درماني (017/0 = P) و بين دو گروه جريانهاي الكتريكي عملكردي و بيوفيدبك (01/0 = P) تفاوت معنيداري وجود داشت، اما بين دو گروه تمرين درماني و بيوفيدبك تفاوت معنيداري ديده نشد (98/0 = P). بين وضعيت راه رفتن بيماران پس از درمان بين سه گروه تنها در طول گام و طول قدم تفاوت معنيداري وجود داشت. (017/0 = 2PGST، 017/0 = 2PGSL)
بحث: روش بيوفيدبك، موثرتر و روش جريانهاي الكتريكي عملكردي كم اثرتر از روشهاي ذكر شده در درمان بيماران مبتلا به سكته مغزي بود.
كليد واژهها: سكته مغزي، قدرت عضلات، راه رفتن، تعادل، جريانهاي الكتريكي عملكردي، بيوفيدبك و تمرين درماني.
چكيده لاتين :
Abstract
Introduction: Stroke is the most important cause of disability among adults. Although most stroke patients regain the ability to walk independently, many will have persisting problems with mobility due to impaired balance, motor weakness and decreased walking velocity. It seems imperative to use effective therapeutic methods in order to improve disability conditions of stroke patients.
Materials and Methods: In this nonrandomized clinical study-carried out from 2009 to 2010 in Isfahan-Iran- thirty patients with an average age of 60.1 years who were at least at six months poststroke were divided into three treatment groups. The subjects in each group underwent 12 therapeutic sessions which were held three times a week. Berg Balance Scale, Manual Muscle Testing and Motion Analyzer System were respectively used for measuring balance, muscle strength and gait. To compare the subjects’ status in different stages of treatment and across three aforementioned groups, Paired-t and ANOVA tests were applied on all data of interest.
Results: With regard to improvement of balance, there was a significant difference between FES and Exercise Therapy groups (P = 0.00) and between the FES and Biofeedback groups (P = 0.01) in both before- and after- treatment phases of the study. However, Exercise Therapy and Biofeedback groups did not show any significant difference (P = 0.23). Considering the improvement of quadriceps muscle strength, FES and Exercise Therapy groups significantly differed before and after therapy (P = 0.017). The FES and Biofeedback groups (P = 0.01) were also observed to have a significant difference but again, Biofeedback and Exercise Therapy groups (P = 0.98) did not show any significant difference. Upon walking evaluation, A meaningful difference between the three groups was only noticed in stride length and step length after the treatment (PGSt2 = 0.017, PGSL2 = 0.017).
Conclusion: According to the results of this study, among various treatment methods suggested for stroke patients, biofeedback was more effective and the functional electrical stimulation was less effective than the others.
Keywords: Stroke, Muscle strength, Gait, Balance, Functional electrical stimulation, Biofeedback and exercise therapy.
عنوان نشريه :
پژوهش در علوم توانبخشي
عنوان نشريه :
پژوهش در علوم توانبخشي
اطلاعات موجودي :
فصلنامه با شماره پیاپی 10 سال 1389
كلمات كليدي :
#تست#آزمون###امتحان