عنوان مقاله :
بررسي ارتباط بين افسردگي و كيفيت زندگي در بيماران مبتلا به سكته مغزي
عنوان فرعي :
Depression and quality of life in patients with stroke
پديد آورندگان :
حقگو، حجتاله نويسنده - استاديار، عضو هيات علمي، گروه كاردرماني، دانشگاه علوم بهزيستي و توانبخشي، تهران، ايران , , ساعد پازوكي ، الميرا نويسنده دانشجوي كارشناسي ارشد، گروه كاردرماني، دانشگاه علوم بهزيستي و توانبخشي، تهران، ايران , , سرافراز ، زهره نويسنده كارشناش ارشد، گروه كاردرماني، عضو هيات علمي دانشگاه علوم بهزيستي و توانبخشي، تهران، ايران , , رصافياني، مهدي نويسنده دكتراي حرفه اي كاردرماني و عضو هيئت علمي دانشگاه علوم بهزيستي و توانبخشي ,
اطلاعات موجودي :
فصلنامه سال 1389 شماره 11
كليدواژه :
كيفيت زندگي , سكته , افسردگي پس از سكته
چكيده فارسي :
چكيده
مقدمه: سكته مغزي از علل عمده بروز معلوليت بوده، در خيلي از موارد منجر به افسردگي پس از سكته ميگردد، كه اثرات منفي شديدي را بر كيفيت زندگي مبتلايان به همراه دارد. افسردگي پس از سكته و كيفيت زندگي ممكن است تاثيراتي متقابل بر هم داشته باشند (هر كدام باعث تشديد ديگري و بدتر شدن وضع بيمار شود). با توجه به اين كه تاكنون تحقيقات زيادي در اين خصوص صورت نگرفته است، از اين رو لازم است كه ارتباط بين افسردگي و كيفيت زندگي در اين بيماران مورد ارزيابي قرار گيرد.
مواد و روشها: در مطالعهاي مقطعي، ارتباط بين افسردگي پس از سكته و كيفيت زندگي در بيماراني كه در بيش از شش ماه از سكته آنها ميگذشت، بررسي گرديد. آزمودنيها از بيماران مبتلا به سكته مغزي مراجعه كننده به دو مركز توانبخشي بيماران سرپايي در تهران، مركز رفيده و مركز تبسم بودند. براي ارزيابي كيفيت زندگي از پرسشنامه كيفيت زندگي 36SF- و براي بررسي خلق بيماران از پرسشنامه بك (BDI) استفاده شد. در مجموع 40 بيمار مبتلا به سكته مغزي (21 مرد و 19 زن) با ميانگين سني 5/3 ± 5/61 سال كه به طور ميانگين 5/3 ± 7/8 ماه از سكته آنها ميگذشت، ارزيابي شدند.
يافتهها: در حدود 4/70 درصد از افراد، داراي افسردگي بودند. بيماران افسرده به طور معنيداري در تمامي معيارهاي تست 36SF- داراي نمره پايينتر بودند. يك همبستگي معكوس و منفي قوي بين افسردگي پس از سكته و كيفيت زندگي وجود داشت؛ به طوري كه در تمامي خرده آزمونهاي كيفيت زندگي ضرايب همبستگي در سطح 001/0 > P معنيدار بودند.
نتيجهگيري: بخش قابل ملاحظهاي از بيماران مبتلا به سكته مغزي مراجعه كننده به كلينيكهاي توانبخشي دچار افسردگي پس از سكته هستند، كه اين افسردگي تاثيري منفي و شديد بر كيفيت زندگي آنها دارد. بنابراين لازم است كه در آينده تحقيقات بيشتري بر روي افسردگي صورت گرفته است تا رابطه آن با كيفيت زندگي مشخصتر گردد.
كليد واژهها: سكته، افسردگي پس از سكته، كيفيت زندگي.
چكيده لاتين :
Abstract
Introduction: Stroke is a major cause of disability, often leads to "After Stroke Depression" (ASD) in many cases, and has substantial adverse effects on the stroke survivor’s Quality Of Life (QOL). These two factors may have mutual interaction with each other. This study aimed to examine the association between ASD and QOL in people with stroke.
Materials and Methods: A total of 40 participants (21 men and 19 women) mean age of 61.5 years (SD = ± 3.5 years) were evaluated at an average of 8.7 ± 3.5 months after stroke. The relationship between ASD and QOL was examined in a cross-sectional study on the subjects with more than 6 months after stroke. Participants were those who attended the outpatient clinics of two rehabilitation centers in Tehran. QOL was assessed using the Short- Form Health Survey (SF-36) and mood using the Beck’s Depression Inventory (BDI).
Results: The prevalence of depression was 70.4%. The participants with depression demonstrated significantly lower quality of life. There was a significant negative correlation of ASD and QOL (r = -0.81) (P < 0.001).
Conclusion: A significant proportion of the subject with stroke attending the rehabilitation clinics showed depression that adversely affected their QOL.
Keywords: stroke, after stroke depression, quality of life.
عنوان نشريه :
پژوهش در علوم توانبخشي
عنوان نشريه :
پژوهش در علوم توانبخشي
اطلاعات موجودي :
فصلنامه با شماره پیاپی 11 سال 1389
كلمات كليدي :
#تست#آزمون###امتحان