عنوان مقاله :
فلسفيشدن علم كلام، رويكرد ناموجه يا روند گريزناپذير؟
عنوان فرعي :
Philosophizing Theology: an unjustified approach or an in evitable process
پديد آورندگان :
افضلي، سيد محمد مهدي نويسنده دانشپژوه دكتراي كلاماسلامي و دانشآموخته سطح چهارم Afzali, Sayyid Muhammad Mehdi
اطلاعات موجودي :
فصلنامه سال 1388 شماره 14
رتبه نشريه :
فاقد درجه علمي
كليدواژه :
تاويل , جريانهاي كلامي , تفسير , عقلگرايي , فلسفه , كلام , نصگرايي , هويت علم كلام , فلسفيشدن
چكيده فارسي :
موجهبودن فلسفيشدن دانش كلام از مسايلي است كه درباره آن، مواضعي از نفي تا اثبات اتخاذ شده است. بدون توجه به معاني مختلف فلسفيشدن، نميتوان درستي يا نادرستي نگرشها را اثبات كرد. اين امر، گاه به معناي اتخاذ روش فلسفي در تبيين آموزههاي ديني، گاه به معناي برگزيدن فلسفه خاصي بهعنوان قالب تبيين معارف وحياني، گاه به معناي بهكارگيري برهانهاي فلسفي در اثبات آموزههاي ديني و گاه به معناي تطبيق آموزههاي وحياني بر يافتههاي انساني و... به كار رفته است.
مخالفان اين روند در دو دسته ميگنجند. برخي از ريشه با رويكرد عقلي در تبيين معارف ديني به هر نحوي مخالفاند. عدهاي ديگر به دليل پيامدهاي منفي، آن را ناخوش ميدارند و مخالفتشان به دليل امور عارضي است. موافقان نيز نگاههاي متفاوت داشتهاند. برخي به لحاظ روشي آن را درست انگاشتهاند و برخي ديگر، به لحاظ محتوايي نيز به درستي اين روند حكم كردهاند.
در اين نوشتار، اثبات شده است روندي كه به تطبيق آموزههاي وحياني بر يافتههاي انساني انجاميده است و بدون معيار به تاويلهاي ناروا و احياناً انكار برخي از آموزههاي ديني منتهي شده است، چه در به كارگيري روش فلسفي ريشه داشته باشد و چه در معاني ديگر، ناموجه است، ولي بهطور كلي مقتضاي تعاليم ديني و هويت دانش كلام، توليد يك دستگاه مفهومي معتبر و فرافرهنگي يا بهرهگيري از دستگاه مفهومي مستقر بوده است. متكلمان به هردو رهيافت توسل جستهاند. گرچه خشنودي از دستگاه فلسفي خاص يا هر دستگاه مفهومي ديگر فاقد دليل موجه است. فلسفي شدن دانش كلام نيز در ركود فلسفه تاثير نداشته، يا دستكمنقش آن كمرنگ بوده است.
چكيده لاتين :
There are different views concerning the justifiability of philosophizing theology ranging from negation to affirmation. Without noting various meanings of philosophizing, one cannot prove the accuracy or inaccuracy of these views. Philosophizing theology means using a philosophical methodology in explaining religious doctrines, adopting a particular philosophy as a framework for explaining revealed knowledge, applying philosophical arguments to prove religious doctrines or comparing revealed doctrines to human findings etc. The opponents of this process fall into two groups. Some are basically opposed to any rational approach to explaining religious knowledge. Keeping in mind the negative consequences of this approach, others are opposed to rational approach on some negligible grounds. The advocates too have expressed different views. Some have considered it correct in methodology while others have verified it both methodologically in methodology and in content. The author claims and proves that the process that applies revealed doctrines to human findings, arbitrarily interpreting or even denying some religious doctrines is unjustified whether it is rooted in applying a philosophical methodology or in any other meanings. However religious teachings and theological identity require the creation of a cross-cultural reliable conceptual system through capitalizing on the established conceptual system. Theologians have resorted to both of these approaches, though it is groundless to be content with any particular philosophical system or any other conceptual system. [It must also be noted that] philosophizing theology did not play a part or at least a significant part in waking philosophy stagnant.
چكيده عربي :
ان مساله توجيه التعبير الفلسفي لعلم الكلام من المسايل التي اُخذ فيها مواضع للنفي و الاثبات. و بدون التوجه الي المعاني المختلفه للتعابيرالفلسفيه لعلم الكلام لايمكن اثبات صحه الآرا او عدمها، وهذا الامر تاره يكون بمعني اتخاذ طريقه فلسفيه في تبيين التعاليم الدينيه، وتاره بمعني انتخاب فلسفه خاصه بعنوان قالب لتبيين معارف الوحي، واخري بمعني الاستفاده من البراهين الفلسفيه في اثبات التعاليم الدينيه و مره بمعني تطبيق تعاليم الوحي الدينيه علي المكتسبات الانسانيه و.... . مخالفوا هذه الطريقه ينقسمون الي فيتين. فيه تخالف اصل الطريقه العقليه في تبيين المعارف الدينيه علي اي نحو كان. و فيه و بسبب النتايج السلبيه لايرضون عن هذه الطريقه، ومخالفتهم لها بسبب امور عَرَضيه.
الموافقون لهم نظرات مختلفه ايضاً. البعض يعتبرونها صحيحه من حيث الطريقه والبعض الآخر حكموا بصحتها من حيث المحتوي.
في هذه المقاله ادعا واثبات علي ان طريقه تطبيق تعاليم الوحي علي المكتسبات الانسانيه التي تنتهي الي التاويلات غير الصحيحه و احياناً الي انكار بعض التعاليم الدينيه من دون استناد الي معيار، غيرصحيحه؛ سوا كان لهذه الطريقه اصل فلسفي او معاني اخري. و لكن و بشكل كلي فان مقتضي التعاليم الدينيه و هويه علم الكلام هو توليد منظومه مفهوميه ثقافيه معتبره او الاستفاده من منظومه مفهوميه مستقره. والمتكلمين استفادوا من كلا الامرين. علي الرغم من ان الارتياح لنظام فلسفي معين او اي نظام مفهومي آخر ليس سبباً وجيهاً. كذلك فان التعابير الفلسفيه لعلم الكلام لم يوثر علي ركود الفلسفه، او لم يكن لها الاثر الكبير في تقليل اهميتها.
اطلاعات موجودي :
فصلنامه با شماره پیاپی 14 سال 1388
كلمات كليدي :
#تست#آزمون###امتحان