عنوان مقاله :
نفاق در ساحت علم انساني و راهكار مقابله با آن
عنوان فرعي :
Hypocrisy as a non-human attribute
پديد آورندگان :
ظهيري، سيد مجيد - نويسنده عضو پژوهشي دانشگاه علوم اسلامي رضوي zahiri, seyed majid -
اطلاعات موجودي :
فصلنامه سال 1390 شماره 92
رتبه نشريه :
فاقد درجه علمي
كليدواژه :
تمدن غرب , scientific hypocrisy , نفاق علمي , علم منافق , انقلاب اسلامي , Islamic Revolution , Western civilization , Hypocrisy , نفاق
چكيده فارسي :
نفاق هميشه به عنوان وصف براي افراد به كار رفته است. اينك اما در دنياي پيچيده ي امروز مي توان از ساختار هاي اجتماعي منافق، فرهنگ منافق، اقتصاد منافق و سياست منافق سخن گفت. برخي مفاهيم ذاتاً منافق اند. مفهوم منافق در منطق، مفهومي است كه امر سلبي در درون آن تعبيه شده باشد، مانند جاهل، قاصر، ظالم، فاسق، معيب. اما گاه وضع امور بسيار پيچيده تر است. گاه مفهوم، ظاهري دارد كه باطن آن نافي آن معناي ظاهري است و به عبارت ديگر خود ستيز است. امروزه در تعريف ساختارهاي اجتماعي كارامد، فرهنگ پيشرو و اقتصاد موفق از مفاهيمي همچون توسعه، پيشرفت، رشد، كمال و عدالت استفاده شده است، لكن مباني هستي شناسي، انسان شناسي و وظيفه شناسي شكل دهنده ي باورهاي پايه درباره ي جامعه، فرهنگ، اقتصاد، اخلاق و سياست، چنان كه اكنون به تقليد از غرب در دنيا رايج گشته است، به گونه اي است كه امر سلبي مندرج در مفاهيم مذكور را به غايت مخفي نموده است. به عنوان مثال توسعه اي كه با محصور نمودن نياز-هاي انسان به تمتع مادي شكل بگيرد و مراتب عالي وجودي او را نديده بگيرد، مفهومي منافق است، چون محدوديت در مبادي تصوري آن اخذ شده است. انقلاب اسلامي در پيوند دوباره ي انسان با وجه قدسي عالم و توجه ديگر بار به ارتباط ماده و معنا، كميت و كيفيت، زمين و آسمان و عقل و وحي دفتري را گشود كه مبادي و غايات آن با آنچه تمدن غرب آغاز و انجام بشر مي ديد متفاوت است. همين انقلاب بيشترين آسيب ها را از جريان نفاق ديد. نفاقي كه آسيب رسان به انقلاب اسلامي است ساحات گوناگوني را در بر مي گيرد؛ اما يكي از صورت هاي بسيار مخفي و مخرب آن نفاق علمي است. امروزه علوم انساني كه در دانشگاه هاي ما آموزش داده مي شوند و نظريه هاي علمي و روش شناختي كه مبناي پژوهش هاي جامعه شناختي، روان شناختي، اقتصادي و حتي در حوزه ي سياست و روابط بين الملل در عالي ترين سطوح تحصيلات تكميلي و پايان نامه ها قرار مي گيرند، ظاهرا در خدمت توسعه، پيشرفت، رشد و عدالت در جامعه ي ديني خودمان هستند، اما در باطن،آن نظريه هاي بنيادين علمي و روش شناختي به گونه اي طراحي شده اند و مبادي و غايات آنها به گونه اي است كه در نهايت منجر به بسط و توسعه تمدن اومانيستي و سكولاريستي غرب مي شوند؛ همان تمدني كه مباني انقلاب اسلامي را نفي و انقلاب اسلامي را رقيب و بديل ارزشي و فرهنگي براي خود مي بيند. لذا آموزش و پژوهش در اين علوم ظاهرش توسعه، رشد و كمال است، ولي باطن اش در تقابل ذاتي با مباني و اهداف انقلاب اسلامي. اين مفهوم نفاق مندرج در اين علوم است و شايد يكي از اسرار چالش هاي فرهنگي و اجتماعي انقلابي كه اصالتاً فرهنگي و انساني بود، بعد از نزديك به چهار دهه برنامه ريزي، همين باشد كه در علوم انساني، جامعه علمي ما هنوز تا حد زيادي مقلد غرب است. غرب يك واحد يكپارچه نيست و در درون آن تنوع فراوان است و آنچه به غرب نسبت داده مي شود، اگر جامع مشتركي نداشته باشد، متهم به نا آگاهي و عدم شناخت غرب است. يكي از آن محورهاي اشتراك كه مي تواند تا حدودي از امور واقع نظري متنوع، هويت هاي يكپارچه تصوير نمايد، روش نظريه پردازي است. روش شناسي از مهم ترين معابر ايجاد تصادم و راه هاي ورود نفاق در علم و التقاط ميان تفكرات و نظريه پردازي هاي غربي و انديشه ي ناب اسلامي است. بايد توجه داشت كه نا خود آگاه متدولوژي غربي را بر نظريه پردازي هاي ديني تحميل نكنيم و در اين زمينه با تامل و بصيرت به تعامل و تدبر علمي بپردازيم.
چكيده لاتين :
H
ypocrisy has always been used as an attribute of human beings, but in the sophisticated modern world it is possible to speak of hypocrite social structures, hypocrite culture, hypocrite politics and hypocrite economics. The Islamic revolution has made an attempt to reconnect man with his divine dimension, to reconnect reason with revelation, taking a road that is diametrically different from the one taken in the west. The revolution, however, has received the greatest harm from hypocrisy, one of whose hidden and sinister manifestations is the teaching of the humanities in the Iranian universities. On the surface, the psychological, sociological and political studies carried out in the country aim to promote science, development and justice, but in fact their underlying hypotheses only seek to disseminate western secular theories. The purpose of this paper is to show that the west is not a unified whole and that it is our duty to differentiate secular from non-secular theories and to venture offering theories as the only road to avoid the pitfall of falling into the trap of western secular theories.
عنوان نشريه :
پژوهش هاي اجتماعي اسلامي
عنوان نشريه :
پژوهش هاي اجتماعي اسلامي
اطلاعات موجودي :
فصلنامه با شماره پیاپی 92 سال 1390
كلمات كليدي :
#تست#آزمون###امتحان