شماره ركورد :
628500
عنوان مقاله :
افراد بين‏جهاني يا افراد محدود به جهان نگاهي به نظريه همتاهاي لويس و پاسخ پلنتينگا به آن
عنوان فرعي :
Inter-world Individuals or Individuals limited to the World A Glance at Lewis’ Counterpart Theory and Plantinga’s Response to it
پديد آورندگان :
زالي، مصطفي نويسنده , , عالمي، روح‏اللّه نويسنده دانشيار فلسفه دانشگاه تهران , , قوام صفري ، مهدي نويسنده دانشگاه تهران Gavam Sarari, M.
اطلاعات موجودي :
فصلنامه سال 1392 شماره 39
رتبه نشريه :
علمي پژوهشي
تعداد صفحه :
22
از صفحه :
145
تا صفحه :
166
كليدواژه :
inter world individuals , Possible worlds , اشخاص بين الاكوان , افراد بين‏جهاني , الاكوان الممكنه , جهانهاي ممكن , النظير , صفات ذاتي , صفات عرضي , همتا , accidental qualities , counterpart , essential qualities , الصفات الذاتيه
چكيده فارسي :
يكي از پرسش‏هاي ذيل مسيله جهان‏هاي ممكن آن است كه آيا يك فرد در بيش از يك جهان وجود دارد؟ گروهي مانند ديويد لويس وجود فرد در بيش از يك جهان ممكن را انكار كرده و در مقابل گروه ديگري مانند آلوين پلنتينگا به افراد بين‏جهاني قايل شده‏اند. در اين مقاله ابتدا رويكرد لويس مبني بر انكار فرد بين‏جهاني طرح و نظريه همتا به‏مثابه نظريه بديل تشريح مي‏شود. بر اساس نظريه همتا گرچه هر فرد تنها در يك جهان ممكن وجود دارد، در ساير جهان‏هاي ممكن داراي همتاست. در مقابل بر اساس نظريه پلنتينگا هر فرد مي‏تواند در بيش از يك جهان ممكن وجود داشته باشد؛ بنابراين سخن پلنتينگا مستلزم آن است كه يك فرد بايد داراي صفاتي ذاتي باشد تا منجر به تمايز او در هر جهان شود. در بخش آخر مقاله نشان داده مي‏شود كه مسيله ذات فردي قابل بازگشت به مسيله تشخص در نزد فيلسوفان مسلمان است و از آنجاكه در تحليل نهايي تشخص جز به وجود نيست، انگاره ذات فردي كه مبتني بر تخصيص كلي به كلي است پذيرفتني نخواهد بود.
چكيده لاتين :
One of the questions in the context of possible worlds is whether an individual may exist in more than one world. Some scholars like David Lewis have denied the existence of an individual in more than one possible world while some others like Alvin Plantinga believe in inter world individuals. Raising Lewis?s approach concerning denial of inter world individuals, the present article explains the counterpart theory as the substitute one. Based on the counterpart theory, although each individual exists only in one possible world, he has counterparts in other worlds. In contrast, based on the theory of Plantinga, any individual may exist in more than one possible world. Therefore Plantinga?s words entail that an individual must have certain essential qualities leading to his distinction in each of the worlds. The last part of the article deals with the point that the issue of individual essence can refer to that of personification according to Muslim philosophers. Since personification, in its final analysis, does not refer to anything but existence, the hypothesis of individual essence resting on specification of universal by universal can not be accepted
چكيده عربي :
من جمله التسايلات التي تطرح نفسها في مسيله الاكوان الممكنه هي ان الشخص الواحد هل يمكن ان يتواجد في اكثر من كون؟ انكرها البعض كديفيد لوييس و اعتقد الآخر كآلوين بلنتينغا. قمنا في بدايه هذه الورقه بعرض موقف لوييس و انكاره لوجود شخص بين الاكوان و شرحنا نظريه النظير كنظريه بديله و التي علي اساسها لكل شخص حيات واحده في كون من الاكوان الممكنه لكنّه يمكن ان يكون له نظير في اكوان ممكنه اخري. لكنّ بلنتينغا يري في المقابل، امكان تواجد شخص واحد في اكوان ممكنه متعدده و علي هذا الاساس يلزم لشخص واحد ان يمتلك صفات ذاتيه تميزه في كل كون. و في الختام بيّنا امكان رجوع مسيله الذات الشخصيه الي مسيله التشخص عند الفلاسفه المسلمين و بما ان التشخص في التحليل النهايي ليس الاّ بالوجود فان فكره الذات الشخصيه و التي تبتني علي تخصيص الكلي بالكلي لم تعد مقبوله.
سال انتشار :
1392
عنوان نشريه :
معرفت فلسفي
عنوان نشريه :
معرفت فلسفي
اطلاعات موجودي :
فصلنامه با شماره پیاپی 39 سال 1392
كلمات كليدي :
#تست#آزمون###امتحان
لينک به اين مدرک :
بازگشت