همگامي بهاييت ايران با وهابيت در تخريب قبور ايمّه بقيع(ع)

The Collaboration between Iranʹʹs Bahaʹʹism and Saudiʹʹs Wahhabism to Destroy the Infallible Imamsʹʹ Holy Shrines in Baqiʹʹ

هشتم شوال هر سال يادآور حادثه‌اي تلخ براي جهان اسلام، به‌ويژه عالم تشيع است؛ واقعه‌اي كه طي آن قبور اهل‌بيت عصمت و طهارت(ع) و اصحاب پيامبر(ص) به همراه آثار پرارزش به جاي مانده از روزگار صدر اسلام توسط پيروان فرقه وهابيت تخريب شد، اين نوشتار با رويكردي توصيفي – تحليلي به شرح اين حادثه و پيامدها و عكس‌العمل‌هايي كه در جهان اسلام پديد آورد، پرداخته و در ادامه به پاسخ اين پرسش اساسي مي‌پردازد كه با وجود فضاي ضد وهابي در ايران آن روز و تلاش‌هاي علما و نيروهاي مذهبي در برخورد و ايجاد فشار بر وهابيون، چه عواملي موجب تلطيف اين فضا و به محاق رفتن طرح «كميسيون دفاع از حرمين شريفين» مرحوم مدرس و در ادامه رفع ممنوعيت حج و سپس به رسميت شناختن و ايجاد روابط ديپلماتيك با حكومت تازه تاسيس آل‌سعود شد، در اين نوشتار نشان داده شده كه مساعي و تلاشهاي عناصر بهايي حكومت وقت ايران در اين خصوص نقش مهم و اساسي داشته است.

Every year, when the eighth of Shawwal comes, the Muslim world and the Shi‘ah in particular commemorate the tragic event of destroying the holy shrines of the infallible and pure imams by Wahhabis and the invaluable historical works handed down from early Islam. Using a descriptive-analytical approach, the present paper describes this event, its outcome, and the reaction of the Muslim world to it. Then, it answers the basic question relating to the factors that contributed to weakening anti-Wahhabism atmosphere in Iran, neglecting the late Mudarresʹs project called "Commission to Defend the Holy Shrines", removal of Hajj prohibition, recognition of the newly established Saudiʹs government, and establishing diplomatic relationships with it in spite of the anti-Wahhabism atmosphere in Iran and the efforts of religious scholars and religious forces to react against and place pressure on the Wahhabis. This paper confirms the idea that the contribution and endeavor of Bahaʹi elements in the Iranian government of the time played a major role in this regard