بررسي فشارهاي عصبي ناشي از كار ونقش آن در كاهش بهره وري سازمان جمعيت هلال احمر استان فارس

Weighing Possibility of Establishing Knowledge Management System In Islamic Azad University, Central Tehran Branch and Providing a Suitable Model

استرس4 ، افسردگي بدني يا عاطفي است كه بر اثر مسايل يا مشكلات واقعي يا تصوري پديد مي آيد، و گاه سبب رسيدن آسيب هاي فراواني به فرد و سازمان مي شود. همچنين به عكس العمل افراد دربرابر ويژگي هاي محيط كه تهديد به شمار مي آيد نيز اطلاق مي شود. هدف پژوهش حاضر كشف رابطه بين تاثير فشارهاي عصبي ناشي از كار (استرس شغلي) بر كاهش بهره وري سازماني در جمعيت هلال احمر استان فارس مي باشد. روش تحقيق در اين پژوهش توصيفي – پيمايشي از شاخه ي تحقيقات ميداني است. جامعه ي آماري اين پژوهش شامل كليه ي مديران در سه رده ارشد، مياني و عملياتي و همچنين كاركنان در جمعيت هلال احمر استان فارس است كه شامل 463 نفر مي باشد و شهرهاي فيروز آباد، لامرد، شيراز ، فسا ، ني ريز، جهرم ، گراش ، خنج ، لار ، اوز ، داراب و كازرون را تحت پوشش قرار مي دهد و با استفاده از شيوه ي نمونه گيري خوشه اي 106 نمونه در سطح تصادفي انتخاب گرديده اند و در ميان آن ها پرسش نامه توزيع گرديد كه از اين 106 عدد 94 پرسش نامه به دست محقق برگشت داده شد. پرسش نامه تحقيق شامل 30 سوال است كه برمبناي فرضيات تحقيق توسط محققان تنظيم شده است . براي سنجش روايي پرسش نامه از روايي محتوا استفاده شد و براي محاسبه ي ضريب قابليت اعتبار ابزار اندازه گيري در اين پژوهش از روش آلفاي كروبناخ بهره گرفته شد. پردازش آماري داده ها در محيط نرم افزاري SPSS و MINITAB انجام شده است. نتايج تحقيق در ارتباط با فرضيه ي اصلي تحقيق نشان داد كه كاركنان جمعيت هلال احمر استان فارس عقيده دارند كه فشارهاي عصبي عاملي براي كاهش بهره وري محسوب نمي شود؛ ولي آنان معتقد هستند كه در محيط كاري آن ها زمينه براي آسيب ديدگي وجود دارد و اين يكي از عواملي است كه باعث كاهش بهره وري سازماني آن ها مي شود ، همچنين در ارتباط با فرضيه ي فرعي اول تحقيق مي توان نتيجه گرفت كه هرچه شغل مهم تر باشد، استرس كاركنان كاهش مي يابد. نتايج در ارتباط با فرضيه ي فرعي دوم تحقيق نشان داد كه حجم زياد كار منجر به استرس بيشتر كاركنان مي شود. در ارتباط با فرضيه ي فرعي سوم ، نتايج تحقيق اين فرضيه را نيز تاييد كرد و نشان داد كه هرچه تعارض در نقش بيشتر باشد، استرس نيز افزايش مي يابد؛ ولي نتايج تحقيق فرضيه چهارم را تاييد نكرد؛ بنابراين تضاد در روابط شخصي كاركنان با ساير همكاران و مديران منجر به بروز استرس نمي شود.

Stress is a physical or emotional depression which is created due to the real or imaginative problems and some times causes a lot of damage to the person and organization. It also refers to the people’s reaction against the environment features. The goal of this research was to investigate the relationship between the effects of nervous pressures resulted from working (job stress) on decreasing organizational productivity in Fars Province in Red Crescent Organization. The method of research was descriptive. Population in this research contained all the managers in three levels including top, middle and practical, and also the employees which included 463 subjects in cities of Firuzabad, Lamerd, Shiraz, Fasa, Neyriz, Jahrom, Grash, Khonj, Lar. Evaz, Darab and Kazerun. The sample consisted of 106 chosen by random sampling. The number of questionnaires gathered from the subjects was 94. The questionnaire included 30 items which were arranged based on the research hypothesis. The findings of the research proved the employees’ productivity, but they stated that it was because of their background, and they indicated that they had suffered from harm in their work place and this is one of the factors which caused reduction in their organizational productivity. Regarding the second research question, the results showed that the high amount of work results in more stress for employees. In relation with the third hypothesis, the findings of the research confirmed this hypothesis and showed that the more aggression in the role, the more stress would exist. But, the findings didn’t confirm the forth hypothesis. Therefore, the contrast in personal relations among employees does not result in creating stress .