عنوان مقاله :
امنيت سازي در عصر نيومركانتيليسم اقتصادي
عنوان فرعي :
Security building in the Age of Economic Neo- mercantilism
پديد آورندگان :
متقي ، ابراهيم نويسنده دانشكده حقوق و علوم سياسي دانشگاه تهران Mottaghi, ibrahim , صفوي، سيد حمزه نويسنده دانشجوي دكتري دانشگاه علامه طباطبايي(ره) , , محبوب، سيد علي نويسنده كارشناس ارشد مديريت آموزشي ,
اطلاعات موجودي :
فصلنامه سال 1390 شماره 10
كليدواژه :
عقلانيت ابزاري , دانش انتقادي , استعمار , كنترل ساختاري , استثمار , عقلانيت ارتباطي , نيومركانتيليست
چكيده فارسي :
امنيت سازي ضرورت راهبردي كشورها در تمام دورا ن تاريخي است. در هر عصري، شكلي
خاص از امنيت سازي مورد توجه بازيگران قرار م يگيرد. لذا دوره پس از موج دوم انقلاب
صنعتي را عصر نيومركانتيليسم مي نامند. اما در سال هاي دهه 1960 ، در عصر موج سوم
انقلاب صنعتي، شكل بندي هاي امنيت منطقه اي و بي نالمللي كشورها با تغ يير و دگرگوني هايي
بنيادين روبه رو شد.
اصلي ترين نشانه چنين تغ ييراتي در «كنترل ساختاري » بازيگران و فرآيندهاي سياسي
نمود يافته است. به عبارت ديگر، هرگونه تحول راهبردي مربوط به شرايطي است كه در
راستاي امنيت سازي پيچيده قرار گيرد. كشورهاي صنعتي غرب از اواخر قرن 19 چنين
الگويي را آغاز كردند كه ه مچنان ) 2011 ( ادامه دارد. ضرورت هاي كنترل ساختاري در
امنيت سازي ايجاب م يكند مداخله قدرت هاي بزرگ در امور داخلي كشورها افزايش يابد.
بنابراين، واحدهايي مانند جمهوري اسلامي ايران كه در فضاي مقابله با تهديدهاي بي نالمللي
جهان غرب قرار گرفت هاند، نيازمند شناخت الگوهاي قدر تيابي و قدر تسازي بازيگران اصلي
سياست بي نالملل اند، چون فقط با اين روش مي توان نيازهاي امنيت سازي ايران و كشورهاي
انقلابي را تامين كرد.
سوال اصلي اين مقاله معطوف اين است كه با تغ يير ساختار اقتصاد جهاني از مركانتيليسم
به نيومركانتيليسم، چه دگرگوني در ماهيت امنيت حاصل خواهد شد؟ در پاسخ به سوال
يادشده، اين موضوع مطرح مي شود كه امنيت در ساختار نيومركانتيليسم ماهيت غيرمستقيم،
غيرابزاري و نرم افزاري پيدا كرده است. در تب يين اين مقاله از رهيافت نيوليبرالي امنيت
استفاده شده است. طبعاً رويكرد تحليلي نظري هپردازاني مانند جوزف ناي و مايكل هورتن از
اهميتي ويژه در اين مقاله برخوردار است.
چكيده لاتين :
Security building is a strategic necessity for countries in all history. In every
age, players attend to special form of security building. Hence, the
period after the second wave of the Industrial Revolution is well-known
as era of Neo-mercantilism. However, regional and international security
formations of Countries faced with fundamental changes during the 1960s
i.e. the era of the third wave of the industrial revolution.
The most important signs of such changes are “structural control” of players
and political processes. In other words, every strategic evolution is connected
to circumstances of the complex security building. The Western industrialized
countries started this model in the late 19th century that it has
continued as before (2011). Requirements for structural control in security
building involve increase of macro powers intervention in the internal affairs
of other countries. So, actors such as Islamic Republic of Iran, which
has been dealing with international threats from western world, needs to
recognize international politics main actors’ patterns of power-finding and
power building, because only this way can meet needs of the Revolutionary
countries and Iran’s security building.
The main question this paper is that: “following changing the global
economy structure from mercantilism to neo-mercantilism, what will
changes in the nature of security? In response to the question above, suggests
that security has found indirect, non-instrumental and software-based
nature in the structure of neo-mercantilism. In order to explain this article,
we have used neo-liberal approach to security. Naturally, in this article the
analytical approach of theorists such as Joseph Nye and Michael Horten is
of particular importance.
چكيده عربي :
يعتبر بنا الامن كضرورهٍ استراتيجيهٍ لايّه دولهٍ في كلّ العصور التاريخيّه. و في كلّ
عصرٍ يتمتع شكلٌ خاصٌّ من بنا الامن باهتمام اللاعبين و يسمّي العصر الذي قد
تشكّل منذ المد الثاني للثوره الصناعيه بعصر المركنتيليه الجديده و قد واجه هذا العصر
في الستينات و في عصر المد الثالث للثوره الصناعيه بالتطورات الاكثر واسعهً و بهذا
قد تعرضت التاطيرات الامنيه الاقليميه و الدوليه لكل الدول في هذا العصر للتغييرات
و التطورات الاساسيه.
انّ اهمّ علامهٍ لتغييراتٍ كهذه يمكن ان تتبلور في "المراقبه الهيكليه" للاعبين و
العمليات السياسيه. وببيانٍ آخر انّ ايِّ تحولٍ استراتيجيٍّ يرتبط بظروفٍ تدخل في اطار
عمليه بنا الامن المعقّده. و قد بدات الدول الصناعيه الغربيه بالعمل وفق هذا النموذج منذ
آخر القرن العشرين و استمرّ بها حتي عام 2011 . تستلزم ضرورات الرقابه الهيكليه في
بنا الامن، زياده تدخل القوي الكبري في الشوون الداخليه للدول الاخري. و لهذا يلزم
لدولهٍ كالجمهوريه الاسلاميه الايرانيه التي وقعت في فلك المقاومه امام التهديدات الدوليه
الغربيه، معرفه نماذج تعزيز و بنا القوه للاعبين الرييسيين في مشهد السياسه الدوليه. و
يمكن تامين ضروريات بنا الامن الايراني و الدول الثايره بهذا الاسلوب حصرياً.
انّ السيوال الرييسي لهذا المقال هو: ايّ نوعٍ من التطور سيحصل في طبيعه الامن
اذا حصل تغييرٌ في هيكليه الاقتصاد العالمي من المركنتيليه الي المركنتيليه الجديده؟ و
سيطرح في جواب هذا السيوال بانّ للامن في هيكليه المركنتيليه الجديده، طبيعهٌ غير
مباشره و غير آليهٍ و الناعمه. و قد استخدم الكاتب في شرح هذا المقال نظريّه التحرّريه
الجديده للامن. و بالطبع يتمتع الاتجاه التحليلي للمنظرين كجوزيف ناي و مايكل
هورتن باهميّهٍ خاصّهٍ في هذا المقال.
اطلاعات موجودي :
فصلنامه با شماره پیاپی 10 سال 1390
كلمات كليدي :
#تست#آزمون###امتحان