راهبردهاي امنيتي غرب در برخورد با بيداري جهان اسلام

The West’s Security Strategies toward the Islamic World Awakening

اسلام توانسته است جغرافياي يكدستي به لحاظ فرهنگ، تاريخ و اهميت سرزميني در خاورميانه ايجاد كند. در دوره معاصر چهار موج بيداري اصلاحي، انتقادي، راديكال و مدني به صورت جمعي و خودآگاهي تحولات سياسي مانند مشروطه، انقلاب، ديكتاتوري مدرن و جنبش‌هاي دموكراسي‌خواه را در اين منطقه شكل داده‌اند. كنشگران غربي با استفاده از يافته‌هاي نظري و تجربي براي حفظ منافع خود از جمله ايجاد امنيت در خاورميانه، حفظ اقتصاد سياسي انرژي دنيا و حفاظت از ديكتاتوري‌هاي مدرن و پسامدرن سعي كرده‌اند برنامه‌هايي بسيار دقيق و راهبردي دنبال كنند. اين مقاله درصدد يافتن پاسخ اين پرسش است كه چه شرايطي در كشورهاي اسلامي امكان پياده كردن راهبرد را مي دهد؟ از سوي ديگر، راهبردهاي امنيتي غرب به صورت كلي چه بوده و غربي‌ها چه راهكارهايي براي رسيدن به اهداف سياسي خود تاكنون انتخاب كرده‌اند؟

Islam has established homogeneous geography in the Middle East in accordance with culture, history and importance of land. In the modern era, four-waves of reformative, critical, radical and civil awakening have shaped political developments including constitutionalism, revolution, modern dictatorship and democratic movements in this region collectively and consciously. Western scholars and actors have tried to pursue strategic and careful plans, using of theoretical and experimental findings for maintaining self-interest such as security-building in the Middle East, maintenance of political economy of world energy, and protection of the modern and postmodern dictatorships. This article tries to answer this question: “what are conditions faced by the Islamic countries to lead implementing the strategy”. In other words, what are security strategies in the west generally? And up until now, what solutions have been chosen to achieve their political goals?