نگرشي بر مفهوم هوش معنوي در سازمان

An introduction to the concept of spiritual intelligence in organization

معناداري زندگي فردي و سازماني كاركنان از برنامه هاي استراتژيك سازمان ها محسوب مي شود. معناداري در زندگي، فقط به مفهوم زندگي نمي پردازد، بلكه نگرشي عميق تر به آن دارد و زندگي را از تمامي ابعاد مورد بازنگري و مشاهده قرار مي دهد. درك و آگاهي از معناي زندگي، فقط از طريق هوش منطقي و عاطفي حاصل نمي شود و مستلزم استفاده از هوشي وراي دو هوش مزبور است كه چنين هوشي، هوش معنوي ناميده مي شود. اين هوش نه فقط در حل مسايل پيچيده كه در حل پيچيده ترين مسايل ارزشي و معنايي كه حتي قوي ترين نرم افزارهاي موجود قادر به حل آن نيستند، قابل استفاده است. براي شناخت بيشتر چنين هوشي و بهره برداري و استفاده هرچه بيشتر از آن در حل مسايل فردي، گروهي و سازماني، نياز به شناخت ساختار تشكيل دهنده و مولفه هاي آن است تا با شناخت هرچه بيشتر آن بتوانيم راه هاي عملي تر و كاربردي تر آن را در حل مسايل پيچيده بيابيم. هدف از نگارش اين مقاله آگاهي بخشي و تغيير نگرش مديران درخصوص هوش معنوي است. بر اين اساس با استفاده از روش جمع آوري اطلاعات كتابخانه اي، پژوهش حاضر به بررسي شناسايي و سنجش مولفه هاي هوش معنوي در سازمان مي پردازد. سوال اصلي مقاله حاضر عبارت است از اينكه مولفه هاي اصلي هوش معنوي در ادبيات موجود كدامند؟ در پايان، پيشنهادهايي ارايه شده است كه مي تواند مد نظر مديران سازمان قرار گيرد.

Meaningfulness of employees’ individual and organization life is considered as one of the strategic plans of organizations. Life meaningfulness doesn’t only deal with the notion of life, but it has a deeper look at it and investigates life considering all its features. The meaning of life cannot only realize through logical and emotional intelligence; but also, it entails using on intelligence beyond the two afore mentioned, that a third one, called “spiritual intelligence”. Not only can such an intelligence be useful in solving complicated problems, but also it can be used to solve the most complex valued and sensible issues which cannot be settled by the strangest available software. To further understand such an intelligence and use it in resolving individual, group and organizational issues, we need to identify its structure and components. Therefore, this article aims at managers aware raising on spirituality intelligence and changing their attitude. Accordingly, this study explores and measures components of spiritual intelligence in an organization. The main question is that: what are the principal components of Spiritual Intelligence. Finally, some suggestions have proposed to avoid this damages that can be used by organization managers.