عنوان مقاله :
مباني انسانشناختي ارزشها
عنوان فرعي :
The Anthropological Foundations of Values
پديد آورندگان :
قايمي، آفرين نويسنده دانشجوي دكتري مدرسي معارف دانشگاه باقرالعلوم عليهالسلام , , خان محمدي، كريم نويسنده استاديار فرهنگ و ارتباطات دانشگاه باقرالعلوم عليهالسلام ,
اطلاعات موجودي :
ماهنامه سال 1392 شماره 191
كليدواژه :
intellection , مسيوليت , RESPONSIBILITY , Value , اختيار , ارزش , الاختيار , التعقّل , الخلافه الالهيه , المسووليه , الوجوديه الانسانيه , انسانشناسي , Anthropology , تجرّد الروح , divine vicegerency , تجرّد روح , Free Will , تعقل , Immateriality of soul , خلافت الهي , الاصل
چكيده فارسي :
در طول تاريخ، هر مجتمعي داراي ارزشها و هنجارهايي بودهاند كه همه برخاسته از بينشهاي ريشهاي (مباني) آنهاست. بدينروي، با تبيين يا اصلاح آن مباني ميتوان بر تعميق و سعه عمل صحيح بر طبق آنها تاثيري بسزا نهاد. اين نوشتار به اختصار بر «مباني انسانشناختي» متمركز است. انساني كه به دوبعدي بودن انسان، بقاي روح پس از مرگ، اختيار و تكليف، امكان تعالي انسان تا مقام خلافت الهي با كسب يقين و صبر و عمل به ارزشها معتقد باشد، در فكر و نيت، گفتار و منش كاملاً متمايز از شخصي عمل ميكند كه اينها را قبول ندارد؛ زيرا اموري كه براي اين يكي ارزش است (مثل معنويات و ايثار)، ممكن است براي ديگري ضدارزش به نظر برسد و بعكس (مثل تجمل و مدگرايي). در عين اينكه برخي امور فطري (مثل نوعدوستي و كمالخواهي) نزد هر دو ارزش، و برخي (مثل ظلم، تحقير و تمسخر) نزد هر دو ضدارزش محسوب ميشوند.
تحقيق حاضر با روش تحليلي ـ توصيفي به بررسي موضوع موردبحث پرداخته است.
چكيده لاتين :
Over the history, every community has had its own values and norms all of which have been inspired from their basic insights (principles). Therefore, demonstrating or setting them right can greatly influence the scope and depth of their application and the extent of correct action on the basis of them. The present paper briefly focuses on "anthropological principles". One who believes in the idea that man has two dimensions, the survival of soul after death, free will and duty, and possibility that man can rise to the station of divine vicegerency through achieving certainty and patience and observing values is completely different from the person who does not believe in them, in terms of thinking, intention, speech and action, because the things which are value for him (for example, spiritualities and sacrifice) may seem anti-value for the other and vice versa (for example, luxury and faddishness), while both of them regard some natural things (for example, humanitarianism and perfectionism) as values and some other things (for example, oppression, humiliation and ridicule) as anti-values. Using an analytical-descriptive method, the present paper sheds light on this issue.
چكيده عربي :
كلّ مجتمع كان يمتلك قيماً مبدييهً وقوانين علي مرّ العصور، وهي امور ناشيه من الروي الجذريه (الاصول) الاجتماعيه، لذا فانّ بيان او تعديل هذه الاصول له تاثيرٌ ملحوظٌ في تعميق سعه العمل الصحيح علي اساسها. محور البحث في هذه المقاله بشكل مجمل يدور حول اصول الوجوديه الانسانيه. انّ الشخص الذي يعتقد بالبعدين الوجوديين للانسان وببقا روحه بعد الموت وباختياره وتكليفه وامكانيه رقيه الي مقام الخلافه الالهيه، فهو يكتسب اليقين والصبر والعمل بالقيم المبدييه، وهو بطبيعه الحال يختلف بالكامل عن الشخص الذي لا يومن بهذه الامور من حيث الفكر والنيه والقول والخلق؛ وذلك لانّ الامور التي تعدّ اصولاً لهذا الشخص (مثل المعنويات والايثار) قد تكون لشخص آخر اموراً مخالفه للاصول، والعكس صحيح بالنسبه الي (الموضه والتجمل). ففي عين انّ بعض الامور الفطريه (مثل حبّ النوع والنزعه للكمال) تعتبر اصولاً لدي الشخصين المذكورين، وبعض الامور الاخري (مثل الظلم والتحقير والسخريه) تعتبر اموراً مخالفه للاصول.
اطلاعات موجودي :
ماهنامه با شماره پیاپی 191 سال 1392
كلمات كليدي :
#تست#آزمون###امتحان