عنوان مقاله :
ژاك دريدا و سير نزولي فلسفه سياسي غرب
عنوان فرعي :
Jacause Derrida and the Declining Process of the Western political philosophy
پديد آورندگان :
آقا حسيني، عليرضا نويسنده ,
اطلاعات موجودي :
فصلنامه سال 1391 شماره 14
كليدواژه :
پديدارشناسي , تصميمات اخلاقي- سياسي , سه موج مدرنيته , شالودهشكني , گفتمان
چكيده فارسي :
مقاله پيش رو در تلاش است تا با بررسي سه دوره گفتماني مدرنيته در مغرب زمين روند رو به انحطاط نظريهپردازي را روشن نمايد. در اين ارتباط، به موج گفتماني عقلانيت خواهي غرب اشاره خواهد شد، عقلانيتي كه ادعا داشت كه چراغي از روشنايي فروزان خواهد ساخت كه دايره هستي براي هميشه از تاريكي و تاريك انديشي رهايي يابد. سر بركشيدن گفتمان ارزشگراي ماركسيستي در موج دوم مدرنيته از يك سو ظرفيتي فكري در برابر يكه تازيهاي عقلانيت شناختي بود و از سوي ديگر با گستره گفتماني خود حاشيهسازي موج اول را در سر ميپروراند. حقيقتاً گفتمان موج دوم ارزشگرا به حساب ميآمد، گفتماني كه موجب شد تا با ارايه دستگاههاي فكري و متنوع خود سطح نظريهپردازيهاي ليبرال نيز نسبت به گذشته كلاسيك خود ارتقا يابد. تقابلهاي دو موج مدرنيته بخصوص آبشخور واحد آن دو از روششناسي اثباتي مورد توجه جدي است.
تا آنجا كه بحث به روش شناسي واحد دو موج ليبرال و ارزشگرايي ماركسيستي مربوط ميشود،روش شناسي پسا تجدد بر نقد بنيادين روش اثباتي بركشيده شده است. ورود به موج سوم مدرنيته آن هم از گذر فلسفه دريدايي روشنگر اين حقيقت است كه علي رغم اينكه دريدا كلان روايت متافيزيك حضور غرب را شالودهشكني كرده است ليكن پيامدهاي نظري فلسفه او راه را براي روايتهاي متنوع ميگشايد كه به شكل خاصي امكان فعل اخلاقي را در روزگار پسامدرن منتفي مينمايد. او با گره زدن فلسفه، زبان شناسي و تا حدودي روان شناسي فضاي فكري جهان را براي مطالعات بين رشتهاي همانند تجزيه و تحليل گفتمان و تجزيه و تحليل رواني گشوده است. فهم اين دستاوردهاي بشري از دو جهت اهميت دارند: اول اينكه اين مطالعات يك دوره كامل انديشه و فلسفه سياسي غرب است و دوم اينكه افول انديشه سياسي غرب به وضوح خود را در پردازشهاي نظري متفكران موج سوم نشان ميدهد. در جمع، پرداختن به سير نزولي فلسفه سياسي غرب بايد بتواند بسترها را براي پيگيري روندهاي بومي فلسفه اسلامي باز نمايد. از يك نقطه نظر عمده اين مهم ميتواند از دريچه فهم بحران در ساحت اخلاقي تمدن غرب انجام شود.
چكيده لاتين :
The Present article aims at studying three discursive waves of the western Modernity exploring the declining process of political theorization. In this regard, the article will point to the discursive wave of rationality, the Rationality which had claimed to shed the light over the whole of human life. Upon the arrival of the Marxist discourse in the second wave of Modernity, a thinking capacity emerged dominant while attempting to marginalize the discourse of rationality. Truly, the discourse of the second wave was value- oriented which in its turn helped the level of liberal theorizations become upgraded.
Although the two discourses opposed one another, they were methodologically rooted in the positivist tradition.
As far as the methodological tradition of the two mentioned discourses concerned postmodern thinking emerged up to criticize positivist tradition.
Considering the third wave of Modernity from the lense of Derridean philosophy the metaphysics of the presence is to be deconstructed and at the same time to be faced with the impossibility of the ethical action. Combining philosophy, linguistics and psychology, Derrida has opened up a horizon for the development of discourse analysis.These human findings are outstanding from two angles. First, these philosophical investigations should be seen as a complete periodisation of western philosophy and second they should be considered as a waning process of western philosophy- surfaced in the theorization of the thinkers of the third wave.
In sum, investigating the waning process of western philosophy could open up the routes to native Islamic philosophy. This can be followed in the lense of crisis disturbed the ethical arena of the western civilization.
عنوان نشريه :
مطالعات ميان رشته اي در علوم انساني
عنوان نشريه :
مطالعات ميان رشته اي در علوم انساني
اطلاعات موجودي :
فصلنامه با شماره پیاپی 14 سال 1391
كلمات كليدي :
#تست#آزمون###امتحان