اسكان عشاير و بازتاب هاي فرهنگي

Settlement of the Nomad and its Cultural Reflections

برخورد دولت هاي متمركز معاصر با عشاير مبناي توسعه اي نداشته و بيشتر رنگ سياسي دارد. تغييرات جامعه عشايري ايران در دهه هاي اخير در جهت اسكان و استحاله، تغييرات فرهنگي، تاخر فرهنگي، تعارضات فرهنگي و حذف خرده فرهنگ ها توسط عشاير اسكان يافته نمود آشكار و بارزي پيدا كرده است. مسايلي از جمله رنگ باختن فرهنگ هاي باستاني، فراموشي سنت هاي فرهنگي، بي توجهي به آثار و اثرات فرهنگي و جايگزيني فرهنگ مردمان يكجانشين مواردي است كه به نظر مي رسد اسكان عشاير به همراه داشته است. مقاله حاضر با هدف بررسي بازتاب هاي فرهنگي اسكان عشاير در استان كهگيلويه و بويراحمد به بررسي تغييرات فرهنگي عشاير قبل و بعد از اسكان در شهرك هاي عشايري پاكوه، كلاغ نشين و منصورآباد در استان كهگيلويه و بويراحمد پرداخته است. در اين مقاله از روش تحليلي ـتوصيفي استفاده شده كه در ابعاد زبان و ادبيات و هنر، رسانه، آداب و رسوم و مذهب و نظام ايلي و خويشاوندي انجام شده است. جامعه آماري تحقيق سه روستاي اسكان عشايري كلاغ نشين، پاكوه و منصورآباد و جامعه نمونه شامل 80 سرپرست خانوار مي باشد. نتايج پژوهش نشان مي دهد كه اسكان عشاير، در ابزار، ارزش ها و اعتقادات فرهنگي ساكنان اين محدوده تغييراتي ايجاد كرده است. به رغم بهبود نسبي در دسترسي و استفاده از ابزار فرهنگي ــبه ويژه رسانه هاــ بسياري از ارزش ها، باورها و نمودهاي فرهنگي سابق كمرنگ شده و تحت تاثير زندگي يكجانشيني، با فرهنگ هاي شهري و روستايي جايگزين گرديده است. شهرك هاي اسكان عشايري كه در فاصله نزديك تري از روستاها و يا مراكز شهري قرار گرفته اند، از خدمات فرهنگي بيشتري برخوردار بوده و متاثر از آن، جايگزيني فرهنگي و فراموشي فرهنگ سنتي در ميان آنان بارزتر است. با توجه به تغييرات فرهنگي شهرك ها و از بين رفتن خرده فرهنگ ها و باورهاي باارزش سنتي، توجه به توسعه فرهنگي و اقداماتي جهت حفظ و تقويت فرهنگ ها و خرده فرهنگ ها و همچنين احياي فرهنگ باارزش سنتي در اين مناطق ضروري مي نمايد.

Treatment of contemporary Centralized governments with nomads is not based on the developmental perspective but mainly on political one.The changes in tribal community of Iran within the recent decades caused settlement and permutation of these communities, cultural changes; cultural transposition, cultural conflicts and the elimination of subcultures by settled nomads are sensible and obvious. Issues such as abandonment of ancient culture,for getting of cultural traditions and cultural effects, and replacing of the culture of sedentary people are among main effect of settlement of nomads. This paper aims to examine the cultural reflections of settled Nomads in Kohgilouyeh and Boyerahmad Province and variations of these nomads before and after the settlement in Pak?h, Mans?r?b?d and Kal?ghnesh?n in Kohgilouyeh and Boyerahmad Province. The method of research applied in this study is based on the descriptive-analytical methods that examine the dimensions of language and literature, art, media, religion and customs and tribal and kinship system. Statistical society shows that Nomads settled down in three villages of Kal?ghnesh?n, Pak?h, Mans?r?b?d. Sample society includes 80 households.Based on the findings of this study, the settled Nomads have changed their values and cultural beliefs and of the inhabitants of the said places.Despite therelative improvement in access and the use ofcultural factors - especially the media -many of the past values, beliefs and cultural aspects have been abandoned and replaced due to sedentary living, with urban and rural cultures. Nomads who settle down near the villages or urban centers, have access to more cultural services and in result their own culture is forgotten and replaced by new ones, these cultural changes are prominent among these nomads. Considering the fact that these cultural, traditional and beliefs change among nomad’s communities, it is necessary to pay special attention to these communities in order to maintain and strengthen of cultures and subcultures and revival of traditional culture in these areas.