بررسي اثر سيدر در القا ، همزمان‌سازي فحلي و ميزان باروري ميش‌هاي نژاد سنجابي در فصل غير توليد مثلي

Evaluation of the effect of CIDR on induction/synchronization estrus and conception rate during non-breeding season in Sanjabi ewes

در گوسفند و اكثر حيوانات اهلي به دليل طولاني بودن فاز لوتيال، فرصت بيشتري براي دخالت در چرخه توليد مثل دام در اين مرحله وجود دارد. همزمان‌سازي فحلي اين اجازه را مي‌دهد كه رسيدگي و تلقيح دام‌ها را به صورت يك برنامه كاري، متناسب با ديگر فعاليت‌هاي مورد نياز برنامه‌ريزي نمود كه كار وقت‌گير تشخيص فحلي كاهش خواهد يافت و فصل توليد مثل را مي‌توان كوتاه نمود و حيوانات را مي‌توان در الگوهاي زايماني مطلوب گروه‌بندي نمود (2). تعداد 80 راس ميش نژاد سنجابي 2 تا 5 سال سن كه همه آنها سال گذشته زايش داشته و داراي بره و شيروار بودند در چهار گروه 20 راسي (سه گروه درماني و يك گروه شاهد) تحت مطالعه گرفتند. در اوايل ارديبهشت ماه (فصل آنستروس) به سه گروه درماني، سيدر (CIDR) تلقيح شد. سيدرها به مدت 10، 12، 14 روز در مهبل ميش‌هاي گروه‌هاي درماني باقي ماند و پس از زمان‌هاي ياد شده از بدن آنها خارج شد و همه گروه‌هاي تحت آزمايش با يك قوچ سالم و بارور همراه شدند. 24 ساعت بعد از خارج شدن سيدرها به نيمي از ميش‌هاي گروه‌هاي فوق يك دوز (100 ميكروگرم) GnRH داخل رگي تزريق گرديد. ميزان وقوع فحلي در گروه شاهد 10 درصد و در سه گروه درماني به ترتيب 75، 95 و 85 درصد بود. ميزان وقوع فحلي در سه گروهي كه سيدر دريافت كرده بودند در مقايسه با گروه شاهد تفاوت كاملاً معني‌داري را نشان داد (01/0 p) اما تفاوت معني‌داري بين ميزان وقوع فحلي در سه گروه درماني مشاهده نگرديد (05/0 P). همچنين بين نرخ آبستني در ميش‌هاي زير گروه‌هاي درماني كه GnRH دريافت كرده بطور معني‌داري نسبت به گروه كنترل بيشتر بود (05/0 P). همچنين بين ميزان وقوع آبستني در ميش‌هاي زير گروه‌هاي درماني كه GnRH دريافت نكرده و گروه شاهد نيز تفاوت معني‌داري مشاهده نشد (05/0 P). نتيجه كلي اينكه استفاده از سيدر در بروز فحلي در فصل غير توليد مثلي به مدت 10، 12 و 14 روز با بروز فحلي مناسب همراه مي‌باشد و استفاده از GnRH در گروه‌هاي درماني تاثير مناسبي در باروري دارد.

Eighty Sanjabi ewes ranging from 2 to 5 years old were studied. All animals had lambed and lactated during the previous year. Animals were divided into four groups (three treatment groups n=60 and one control group n=20). In the early anoestrous season, Ordibehest (May), three groups were treated with CIDR. CIDR remained in groups 1, 2 and 3 for 10, 12 and 14 days respectively. The CIDR devices were removed after the mentioned periods and Rams were introduced into all groups. 24 hours after the removal of the CIDR devices, the treatment groups were divided into two subgroups. One subgroup was given one I.V. injection (100 Ug) of GnRH. Estrous rate for the control group was measured at 10 percent and for the treatment groups this rate was 75, 95 and 85 Percent respectively. Estrous rate in the three treatment groups showed a significant difference compared to the control group (p < 0.01) although, this difference among the three treatment groups was not significant (p > 0.05). The pregnancy rate of ewes given one l.V. injections (100Ug) of GnRH 24 hours after the removal of CIDR devices displayed a significant difference when compared to ewes that did not receive such treatment (p < 0.05). However, the rates in control and GnRH receiving group were not significanthy different (p > 0.05). These results indicate that the using of CIDR for a 10, 12 and 14 day period can result in higher estrous rates out of season, GnRH effects in the treatment groups on fertility.