دلايل اصلي عدم شكل‌گيري صحيح مدارس هوشمند و ارايه راه‌كارهايي براي توسعه آنها در استان مازندران (از ديدگاه مديران و كارشناسان فناوري اطلاعات و ارتباطات)

The Main Reasons for the Lack of Correct Formation of Smart Schools in Mazandaran Province and Presenting Solutions for their Development (From the Viewpoints of ICT Experts)

مقدمه: مدارس هوشمند يكي از عرصه هايي است كه فناوري اطلاعات و ارتباطات با مدلي همه جانبه و كل ‌نگرانه و با اهداف و ماموريت هاي از پيش تعيين شده، وارد حوزه آموزش مي شود. هدف اصلي مدرسه هوشمند آماده‌سازي نسل آينده كشور براي زندگي در عصر اطلاعاتي و شكوفايي استعدادهاي بالقوه دانش آموزان متناسب با علايق و پتانسيل آن هاست. مواد و روش ها: جامعه آماري پژوهش شامل كليه مديران وكارشناسان فناوري اطلاعات مي باشد. روش نمونه گيري در اين پژوهش، سرشماري كامل بوده است كه تعداد نمونه (14n=) برابر با تعداد كل جامعه (14N=) مي باشد. اين مطالعه به صورت آميخته با الگوي كيفي، كمي، كيفي با استفاده از مصاحبه، پرسشنامه و مشاهده به انجام رسيد. روايي طبق نظر متخصصان و پايايي 95% ابزار مورد استفاده در اين پژوهش، بررسي و مناسب گزارش شدند. نتايج: نتايج نشان داد كه ميزان استفاده از محتواي چندرسانه اي با ميانگين (91/1، 12/2)، ميزان به‌كارگيري زيرساخت هاي لازم (16/2، 23/2)، ميزان برخورداري از كادرآموزشي توانمند (32/2، 26/2) و ميزان برقراري ارتباط يكپارچه رايانه اي با مدارس هوشمند (28/2، 19/2)، در سطح نسبتاً مطلوب و ميزان استفاده مديران مدارس از سيستم هاي يكپارچه رايانه اي با ميانگين (40/2، 38/2) در سطح مطلوب گزارش شده است. نتيجه گيري: با توجه به نتايج به‌دست آمده اين نتيجه گزارش خواهد شد كه چالش ها و دلايل اصلي عدم شكل گيري صحيح مدارس هوشمند شامل نبود دستورالعمل ها و قوانين مربوط به اجراي طرح هوشمندسازي مدارس، عدم زيرساخت هاي لازم، عدم مهارت و كارآمدي معلمان و دانش‌آموزان نسبت به توليد محتواي آموزشي منطبق بر نيازهاي آموزشي، عدم برنامه ريزي منسجم براي ايجاد استمرار فرايند ياددهي-يادگيري و غيره مي باشند.

Introduction: Smart schools are one of the concepts in information and communication technologies which have a comprehensive and holistic model with predefined educational goals. The main purpose of smart schools is to prepare the next generation to live in the era of technology and to nuture talents in students according to their interests and potentials. Materials and Methods: In this mixed quantitative-qualitative study, we included all managers and information and communication experts in smart schools. The sampling method was complete census in which the number of samples was equal to the whole society (n=14). Data were collected through interviews, questionnaires, and observation. The research tool was validated using expert opinion and its reliability (95%) was appropriate. Results: From the ICT expertsʹ and researcherʹs opinion, respectively, the mean duration of use multimedia content (1.91, 2.12), amout of using necessary infrastructure (2.16, 2.23), number of capable educational staff (2.32, 2.26), and the extent of establishing unified computer communication with smart schools (2.28, 2.19) were at relatively desirable levels. Moreover, the principalsʹ use from united computer systems (mean: 2.40, 2.38) was desirable. Conclusion: The lack of proper formation of smart schools include: lack of guidelines and regulations relating to the implementation of the smart school project, lack of infrastructure, lack of teacher’s and student’s skills and efficacy towards the production of educational contents based on educational needs, the lack of a coherent planning to continue teaching-learning processes.