مقايسه راهبردهاي تنظيم شناختي هيجان و سلامت عمومي، در افرادِ با نارسايي هيجاني و بدون نارسايي

Comparison of Cognitive Emotion Regulation Strategies and General Health Characteristics of Individuals with and without Alexithymia

هدف پژوهش حاضر مقايسه راهبردهاي تنظيم شناختي هيجان و سلامت عمومي دانشجويانِ با و بدون نارسايي هيجاني بود. به عنوان نمونه، 431 دانشجوي دانشگاه اروميه به شيوه نمونه برداري تصادفي طبقه اي، انتخاب شدند و با پرسشنامه هاي راهبردهاي تنظيم شناختي هيجان، مقياس نارسايي هيجاني تورنتو، و پرسشنامه سلامت عمومي ارزيابي شدند. از نمونه اوليه دو گروه انتخاب شدند كه شامل گروه افرادِ با نارسايي هيجاني (75n=) و گروه افراد بدون نارسايي (75n=) بودند. داده ها با استفاده از آزمون t و تحليل واريانس چندمتغيره (MANOVA) مورد تحليل قرار گرفتند. نتايج پژوهش نشان دادند كه افراد با نارسايي هيجاني (الكسي تيميك) در مقايسه با افراد بدون نارسايي هيجاني (غيرالكسي تيميك)، در ابعاد نارسايي هيجاني (يعني دشواري در توصيف احساسات، دشواري در شناسايي احساسات، و تفكر برون مدار) و راهبردهاي نا كارآمد تنظيم شناختي هيجان (سرزنش خود، فاجعه آميز پنداري، و سرزنش ديگران) نمره هاي بالاتر و در سلامت عمومي، نمره هاي پايين تري دارند. بر اساس يافته هاي اين پژوهش مي توان نتيجه گرفت كه نارسايي هيجاني احتمالاً با مشكلاتي در تنظيم هيجان همراه است و اين شرايط ممكن است در افراد به مجموعه اي از مسايل مرتبط با سلامت عمومي منجر شود.

The aim of the present study was to investigate and compare characteristics of cognitive emotion regulation strategies and general health of university students with and without alexithymia. To do so four hundred and thirty one students were selected by stratified random sampling method from Urmia University. The participants were assessed by using the Cognitive Emotion Regulation Strategies Questionnaire, (CERQ), the General Health Questionnaire (GHQ-28), and Farsi version of the Toronto Alexithymia Scale. From this initial sample, two groups were chosen which consisted of alexithymic (n=75) and nonalexithymic (n=75) groups. Data were analyzed by t-test and multivariate analysis of variance (MANOVA). The findings indicated that there were significant differences between individuals with and without alexi-thymia. In comparison with nonalexithymia subjects, individual with alexithymia had higher scores in three dimensions of alexithy-mia (difficulty in describing feelings, difficulty in identifying feelings, and external-oriented thinking style), they used dysfunctional cogni-tive emotion regulation strategies (self-blame, catastrophazing, and other-blame), and had low general health. By reviewing the constructs of emotion regulation and alexithymia, it can be concluded that alexithymia is likely to be associated with emotion regulation difficulties which may result in a variety of mental health related problems.