شماره ركورد :
659025
عنوان مقاله :
بازنماييِ مطالعات بازنمايي در ايران
عنوان فرعي :
• Representation of the representation Studies in Iran
پديد آورندگان :
وريج كاظمي، عباس نويسنده دانشكده علوم اجتماعي دانشگاه تهران Verij Kazemi, Abbas , حاج محمد حسيني، محبوبه نويسنده كارشناس ارشد مطالعات فرهنگي و رسانه دانشگاه تهران HAj mohammad Hosseini, Mahbobe
اطلاعات موجودي :
فصلنامه سال 1392 شماره 32
رتبه نشريه :
علمي پژوهشي
تعداد صفحه :
24
از صفحه :
119
تا صفحه :
142
كليدواژه :
فرهنگ فرادست , مطالعات بازنمايي , حاشيه‌سازي مجدد , كليشه‌سازي مجدد , بازنمايي بازنمايي
چكيده فارسي :
مقاله حاضر نوعي مطالعه انتقادي بخشي از تحقيقات مطالعات فرهنگي در دانشگاه‌ها با تاكيد بر پايان‌نامه‌هاي حوزه مطالعات بازنمايي است. ميدان مطالعه، محدود به دپارتمان‌هاي مطالعات فرهنگي در دانشگاه‌ها نبوده، بلكه از ساير گرايش‌هاي علوم اجتماعي به ويژه ارتباطات و جامعه‌شناسي نيز نمونه‌هايي استخراج شده است. پرسش اين است كه چگونه تحقيقاتي كه به بازنمايي‌هاي متفاوت در متون فرهنگي‌يا رسانه‌اي توجه كرده‌اند، خود مي‌توانند از دريچه همان نوع مطالعات مورد بررسي قرار گيرند؟ آيا مي‌توان رد پاي قدرت را در مطالعاتي كه خود نقد قدرت هستند جست‌وجو كرد؟ نتايج نشان داده است كه مطالعات بازنمايي‌يا به تعبيري مطالعات فرهنگي در ايران به دو طريق به عنوان بخشي از سازوكار قدرت عمل مي‌كنند. نخست با كليشه‌سازي مجدد كليشه‌هاي فرهنگي و دوم با غفلت و بي‌توجهي به (عدم بازنمايي) موضوعاتي كه مورد علاقه فرهنگ فرادست در جامعه نيستند. در مورد اول مي‌توان افزود كه مطالعات بازنمايي در ايران، گروه‌هاي فرودست (همچون زنان، جوانان، كردها و...) را كه پيش از اين توسط رسانه‌ها به كليشه بدل شده بودند براي بار دوم به كليشه تحقيقاتي بدل مي‌كنند. مورد دوم به موضوعاتي برمي‌گردد كه اساسا در مطالعات بازنمايي مورد توجه قرارنگرفتند؛ مانند افغاني‌ها (اقليت مهاجر)، كردها و بلوچ‌ها (اقليت‌هاي قومي)، سني‌ها (اقليت مذهبي) و... . اينها موضوعاتي هستند كه نه تنها به لحاظ فرهنگي بي اهميت فرض مي‌شوند بلكه مطالعات فرهنگي در ايران به عنوان بخشي از سازوكار فرهنگ مسلط آن‌ها را مجدد به حاشيه مي‌راند. در نتيجه، اين شيوه از بازنمايي در مطالعات بازنمايي خود موجب به عقب راندن، برجسته كردن و كليشه كردن برخي موضوعات و گروه‌ها در جامعه ايران شده‌اند.
چكيده لاتين :
This article, criticize student’s dissertations in representation studies filed. In this research, we reviewed all other majors that are related to our subject. In addition to cultural studies’ dissertations, we examined the dissertations in communication, sociology and anthropology as well. Our main question is that, how this research applies the method of representation and more importantly, how we can apply the method of representation on the student’s research. To what extent we can follow that trace of power (biases) in “critical research” itself. The results demonstrate the representation studies in Iran, practice through the two ways as part of ideological state apparatuses. First, with reinforcing cultural clichés and second, overlooking some subjects that have not priority for the powers. In the first case, the subordinate groups such as women, youths, race minorities that beforehand have become “cultural cliché” by media for a second time are becoming “research cliché” by universities and research centers. Another form that displays how Iranian cultural studies tied up with the power interests is to conceal a series of research topics. Some issues related to ethnic minorities or immigrants underemphasized and other matters totally disregard such as religious or sexual minorities. In conclusion, while cultural studies that was supposed to be the advocate of subordinate groups, in practice more marginalized muted people; and hence as a form of knowledge exercises its power.
سال انتشار :
1392
عنوان نشريه :
مطالعات فرهنگي و ارتباطات
عنوان نشريه :
مطالعات فرهنگي و ارتباطات
اطلاعات موجودي :
فصلنامه با شماره پیاپی 32 سال 1392
كلمات كليدي :
#تست#آزمون###امتحان
لينک به اين مدرک :
بازگشت