بررسي گرايش هاي فمينيستي و رابطه آن با انگيزه هاي اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي دانشجويان دختر دانشگاه آزاد اسلامي واحد گرمسار

The Study of Feministic Attitudes and Its Relationship to Economic, Social andCultural Motives of Female Garmsar Islamic Azad University Students

چكيده هدف از پژوهش حاضر، بررسي و تب يين گراي شهاي فمينيستي و رابطه آن با انگيزه هاي اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي در دانشجويان دختر دانشگاه آزاد اسلامي واحد گرمسار بود. در مباني نظري، از تلفيق ديدگاههاي نظري ريتزر، كاستلز، گيدنز، و پارسونز در بحث فمينيسم استفاده، و چارچوب و مدل نظري تدوين گرديد. روش از نوع زمينه يابي يا پيمايش بود و ابزار پژوهش، پرسشنامه ي حضوري محقق ساخته بود كه مورد اعتباريابي و پايايي سنجي قرار گرفت و به وسيله آن داده ها گردآوري شد. حجم نمونه 327 نفر از دانشجويان دختر دو دانشكده علوم انساني و فني-مهندسيِ دانشگاه آزاد اسلامي واحد گرمسار برآورد شد، و با استفاده از روش نمونه گيري تصادفي ساده انتخاب شدند. يافته ها نشان داد كه؛ ميزان گرايش فمينيستي در نمونه مورد مطالعه در سطح متوسط رو به بالا است و اين گرايش در ميان دانشجويان علوم انساني بيشتر از دانشجويان فني و مهندسي است. همچنين باور به وجودِ نابرابري جنسيتي در خانواده، نابرابري در حقوق و قوانين جامعه، اعتراض به نقش زن به عنوان خانه دار صِرف، نابرابري در مزاياي اقتصادي زنان نسبت به مردان در سطح متوسط رو به بالا بدست آمد. نتيجه ديگر اين كه انگيز ههاي اقتصادي و انگيز ههاي اجتماعي-فرهنگي در گرايش فمينيستي يادشده سطح بالايي را نشان داد كه با رويكردهاي نظري موجود در مكاتب فمينيسم هاي سوسيال، راديكال و ليبرال قابل تب يين و تفسير است. مي توان گفت افراد با توجّه به موقعيت هاي متفاوت خود تمايل به گرايش خاصي در اين زمينه داشته و علّت اصلي نابرابري هاي جنسي را در همان موضع خلاصه ميك‌نند و همين باعث م يشود كه نظرات افراد در مورد نابرابري هاي جنسيتي با يكديگر متفاوت و منجر به گرايشهاي مختلف فمينيستي شود. ضمناً مقادير مدلسازي ليزرل، معرّف برازش مدل پيشنهادي پژوهشگر بود.

Within theoretical foundation, the integration of Ritzerʹs, Castellʹs, Gidenzʹ and Parsonʹs theoretical views was used in the feminism issue to design the theoretical framework. The research was of survey type the instrument of which was a researcher-made questionnaire for which validation and reliability test were done to gather data. The sample included 327 female students of humanities and engineering faculties of Garmsar, IAU, selected through random sampling method. Findings indicated that the rate of feministic attitude tended to be average to high and this attitude was higher in humanities students than engineering ones. The following was found, in average to high degrees: believing in gender inequality in families and in law or social regulations, complaining about the womenʹs role as merely a housekeeper, inequality in economic advances of women compared to men. The other result was high level of economic and social-cultural motives in the above-mentioned feministic attitude which is interpretable through social, radical and liberal feminisms. It can be said that due to different situations, individuals tend to have certain attitudes in this regard and they express the main reason of gender inequality in that same position. This leads to different attitudes towards the issue and different feministic attitudes. Lizerlʹs modeling values were the criteria for the proposed model of the researcher.