اقتصاد فضا و توسعه روستايي (مورد: ناحيه شفت)

Space Economy and Rural Development

به رغم تلاش هاي بسيار، روستاهاي ايران از نظر توسعه اي جامع با چالش هايي مواجه اند. الگوي مكاني يك اقتصاد (همانند توزيع و محل فعاليت هاي تشكيل دهنده آن) و جريان هاي فضايي مانند حركت جمعيت، كالا، خدمات و سرمايه، اقتصاد فضا ناميده مي شود كه سطح توسعه مراكز سكونتگاهي، اعم از شهر، روستا و مجاري ارتباطي آنها را تحت تاثير قرار مي دهد. هدف اصلي مقاله آن است كه نقش اقتصاد فضا را در توسعه روستايي بررسي كند. ناحيه مورد مطالعه تحقيق ناحيه شفت و روستاهاي آن در استان گيلان است. مشاهده مستقيم، مصاحبه با مردم محلي و تكميل پرسشنامه اصلي ترين روش هاي جمع آوري داده ها بوده است. داد ه هاي جمع-آوري شده بر اساس آمار استنباطي (مدل تاپسيس و تحليل عاملي و رگرسيون) مورد تجزيه و تحليل قرار گرفته است. نتايج مطالعه نشان داده است كه در يك نظام اجتماعي-اقتصادي متمركز، توزيع فعاليت هاي اقتصادي غيرمتوازن است. نحوه آرايش فضايي فعاليت هاي اقتصادي، تعيين كننده اصلي حركت جمعيت، سرمايه، كالا و خدمات است كه در نهايت توسعه ناحيه، گره هاي شهري و روستايي و شبكه ارتباطي آنها را متاثر مي سازد؛ اين به نوبه خود، كيفيت توسعه روستايي را معين مي كند.

Despite all initiatives and endeavors, Iran’s rural communities are encountering with challenges regarding the achievement of comprehensive development. Space economy is associated with location distribution of economic activities as well as movement and flow of population, goods, services, and capital. These in turn, would have great impact upon the development level of different settlement including towns and countries and their interrelations. The major objective of this study is to investigate the impact of space economy upon rural development. The study area is Shaft district located in Gilan providence. Data gathering technique is tied to direct observation, interview with local folks as well as filling questionnaire .This is further supported by application of inferential statistics including regression correlation techniques and top SIS model. This study suggests that concentrated social-economic system is associated with imbalanced location of economic activities. It is argued that spatial arrangement of economic activities is major determinant of flow of population, goods, services, and capital and further influence regional development of rural as well as urban nodes. This in turn, would question the qualification of rural development.