رابطه جوهر و عرض

The Relation between Essence and Accident

در كتاب‏هاي فلسفي، در مبحث مقولات، درباره انواع جواهر و اعراض، فراوان بحث شده است، اما درباره رابطه عرض و جوهري كه موضوع آن است بحث مستقلي وجود ندارد و فقط در مواضع متعددي، به‏طور متفرق، در ضمن بيان مطالب ديگر، اشاره‏وار از آن سخن به ميان آمده است. اين بحث، هم دچار اشكالات و تعارضاتي است هم در آن اختلاف‏نظر هست. به اين جهت، در اين مقاله، مستقلاً به آن پرداخته شده است. پس از مقدمه ديدگاه‏هاي متفاوتي درباره رابطه عرض و جوهر مطرح شده؛ سپس مشكلات هريك از ديدگاه‏ها بررسي شده است و سرانجام با ارايه راه‏حل و مقايسه ضمني آنها زمينه براي اين نتيجه فراهم شده است كه در مقام تعيين معياري براي عرض، انفكاك‏پذيري عرض از جوهر جايگزين مغايرت وجودي آنها شود.

In Philosophical books, under the topic of Intelligibles, there are so many discussions on various types of ‘essences’ and ‘accidents’. However, there is no separate discussion on the relation between essence and accident. Rather, this has been discussed, inter alia, in a passing way. The issue suffers some complexities and contradictions; and there are disagreements concerning it. Accordingly, here, we have dealt with it as a separate discussion. Here, after the introduction, various views on the relation between essence and accident have been mentioned. Then, the drawbacks of each view have been reviewed; and finally, by presenting some solutions and implicitly comparing them we have prepared, in an attempt to set a criterion for accident, the ground to substitute the “separability” of essence from accident for their “existential polarity”.