شناسايي تاثير گرايش كارآفرينانه و عوامل سازماني بر عملكرد كسب‌وكار(مطالعه‌ي موردي: شركت‌هاي فني تابعه‌ي شركت ملي نفت ايران)

Identifying the Effect of the Entrepreneurial Orientation and the Organizational Factors on the Performance

از ابتداي دهه‌ي 80 ميلادي، كارآفريني سازماني، به‌عنوان يك عامل اثرگذار بر خروجي سازمان‌هاي كوچك، متوسط و بزرگ در نظر گرفته مي شود كه مي‌تواند رشد و نوآوري يك سازمان را بهبود بخشد. امروزه بسياري از سازمان‌هاي بزرگ، كارآفريني را به‌عنوان روشي براي كسب مزيت رقابتي در بلندمدت، استفاده مي‌كنند. با توجه به اهميت اين موضوع، شناسايي تاثير گرايش كارآفرينانه و عوامل سازماني بر عملكرد مالي و غيرمالي در قالب يك پژوهش توصيفي- همبستگي در شركت‌هاي فني نفتي دولتي مورد توجه قرار گرفت و چارچوب مفهومي با سه بُعد گرايش كارآفرينانه، عوامل سازماني و عملكرد سازمان طراحي شده بود. پرسش‌نامه‌ي پژوهش به‌صورت تصادفي بين 280 نفر از مديران ارشد، مياني و كارشناسان در شركت‌هاي فني تابعه‌ي شركت ملي نفت ايران توزيع و در نهايت 214 پرسش‌نامه جمع‌آوري شد. به‌منظور تحليل داده‌ها از ميانگين، همبستگي و تحليل مسير و آنتروپي شانون استفاده شد. نتايج به‌دست آمده از تجزيه و تحليل داده‌ها نشان داد كه فرضيات پژوهش پذيرفته شده‌اند. در پايان پيشنهادهايي نيز به‌منظور بهبود كارآفريني سازماني و پژوهش‌هاي آينده ارايه شده است.

In the beginning of the 1980s, the organizational entrepreneurship was considered a factor which could affect the output of the small, medium and big organizations and improve the growth and innovation of an organization. Nowadays, large numbers of organizations exploit the entrepreneurship as a procedure to achieve long-term competitive advantages. Thus, it is of great importance to identify the effect of the entrepreneurial orientation and the organizational factors on the performance in a correlational research method in the Technical Subsidiary Firms of the National Iranian Oil Company and design a conceptual model with the three elements of entrepreneurial orientation, organizational factor and organization performance. The research questionnaire was randomly distributed among 280 middle and senior managers and the experts in the technical subsidiary firms of the National Iranian Oil Company of which 214 questionnaires were collected. The correlation average, path analysis and Shannon entropy method were used for data analysis. The results proved the acceptability of the research hypotheses. In conclusion, some suggestions for improving the organizational entrepreneurship and more extensive research have been presented.