شورش و ضدشورش در عراق

Insurgency and Counterinsurgency in Iraq

در اين مقاله نويسنده با اشاره به شكستهاي پي‌درپي آمريكا در سركوب شورشها در كشورهاي مختلف، به علل و عوامل ناتواني آمريكا در مقابله با شورشهاي كنوني در عراق مي‌پردازد. سپس به تجارب بريتانيا در سركوب شورشها در كشورهاي مستعمره اشاره كرده چنين نتيجه‌گيري مي‌كند كه بريتانيا در گذشته به دلايل مشابه شكست خورده است. آن‌گاه به رابطه تنگاتنگ ميان بعد سياسي و بعد نظامي ضدشورش مي‌پردازد كه بايد اقدامات سياسي، معطوف جذب اذهان و قلوب مردم باشد. نكته ديگري كه اين مقاله در رابطه با شورش در عراق مورد توجه قرار داده نقش اطلاعات دقيق در مورد سازماندهي، رهبري، و ايديولوژي شورش است. به باور نويسنده، يكي از دلايل ناتواني آمريكا در عراق، ضعف اطلاعاتي اوست. در پايان، چنين نتيجه‌گيري مي‌كند كه وضعيت در عراق، هيچ‌يك از مختصات شورش را ندارد بلكه جنگ شبكه‌اي است كه در آن هسته‌هاي كوچك و متفاوت، با اهداف و ايديولوژي مختلف به صورت موقت جذب همديگر شده و بر ضد آمريكا مي‌جنگند.

In the present article, the researcher, pointing out the repeated U.S. failures in fighting insurgencies in different countries around the globe, examines the causes of U.S. failures in fighting current insurgency in Iraq. Then, the author reminds the readers of the Britain’s experiences in fighting insurgencies in colonial countries, and come to the conclusion that the British armed forces failed for the same reasons in the past. The article continues with a discussion about the necessity of close connection between political and military aspects of counterinsurgency in which political measures should be focused on attracting ‘hearts and minds’ of people. The next point discussed in the article is the role of detailed intelligence in counterinsurgency operation about the structure, organization and ideology of insurgency. At the end, the article concludes that the current situation in Iraq does not have the characteristic cells with various objectives and diverse ideologies gathered around each other for a Short time to fight against U.S. occupation.