بررسي تاثير مدرنيسم در به وجود آمدن بنيادگرايي اسلامي (مطالعه موردي نووهابيسم)

پرسش از تاثير مدرنيسم در به‌وجود آمدن بنيادگرايي اسلامي دغدغه اصلي پژوهش حاضر مي‌باشد. بر همين اساس فرضيه مقاله بدين قرار است كه بنيادگرايي ديني، به معناي كوشش براي احياي ارزش هاي ديني، در مقابله با ايديولوژي ها و گرايش هاي مدرن، واكنشي عمومي و سراسري در قرن بيستم ميلادي بوده و در فرهنگ هاي مذهبي گوناگون اعم از مسيحي، يهودي و اسلامي پديدار شده است. تنها ويژگي‌ مشترك‌ و كلان‌ تمامي‌ اين بنيادگرايي ها را مي‌توان‌ تقابل‌ آن‌ها با مدرنيسم‌ غربي‌ دانست. بنيادگرايي اسلامي عمدتاً در فقه اهل‌ حديث، حنبلي‌گري‌ و اشعري‌گري‌ ريشه‌ دارد و مهم‌ترين‌ نماينده‌ اين‌ جريان در عصر حاضر نيز نووهابيسم و نمود عيني آن القاعده مي باشد. جنگي كه در 11 سپتامبر توسط القاعده به راه افتاد، جنگ اسلام عليه مسيحيت يا يهوديت نيست، بلكه جنگ نووهابيون عليه همه اصول و ارزش هاي فرهنگي-اي مي باشد كه توسط مدرنيته ارايه شده است.

Question of the impact of modernism on the rise of Islamic fundamentalism constitutes the main question of this study. The thesis of this study is Islamic fundamentalism, has been formed to deal with western modernism and mainly rooted at Sunni jurisprudence, Hanbali and Ashaari Fiqh. Most important representative of this sect in present is Neo-Wahhabism and Al-Qaeda. War, which was launched on September 11 by Al Qaeda, was not the war of Islam against Christianity or Judaism, but it is the war of Neo-Wahhabism and Al-Qaeda against all principles and cultural values that have been presented by modernity.