بررسي شيوع اهمالكاري تحصيلي در بين دانشجويان و ارتباط آن با ويژگي‌هاي جمعيت شناختي، ترجيح زمان مطالعه، و هدف از ورود به دانشگاه

A Study of the Prevalence of Academic Procrastination among Students and its Relationship with Demographic Characteristics, Preferences of Study Time, and Purpose of Entering University

هدف پژوهش حاضر بررسي شيوع رفتار اهمالكاري تحصيلي در بين دانشجويان دانشگاه آزاد اسلامي واحد آبادان بود. همچنين در اين پژوهش ارتباط بين رفتار اهمالكاري تحصيلي و متغيرهاي جمعيت شناختي، ترجيح زمان مطالعه، و هدف از ورود به دانشگاه مورد بررسي قرار گرفت. پژوهش حاضر از نوع مطالعات توصيفي- مقطعي است. نمونه ي اين پژوهش شامل 600 نفر (281 زن و 319 مرد) است كه با روش نمونه گيري تصادفي خوشه‏اي از بين دانشجويان دانشگاه آزاد اسلامي واحد آبادان انتخاب شدند. آزمودني‏ها با استفاده از پرسشنامه‏ي اهمالكاري تحصيلي آيتكن مورد ارزيابي قرار گرفتند. داده‏هاي‏ به دست آمده از طريق آزمون تي، تحليل واريانس، ضريب همبستگي، و تحليل رگرسيون چندمتغيره، و به كمك 18 SPSSمورد تجزيه و تحليل آماري قرار گرفتند. يافته‏ها نشان مي‏‏دهد كه 14 % از كل دانشجويان نمونه مورد بررسي، 8/12 % از دانشجويان زن، و 1/14 % از دانشجويان مرد داراي اهمالكاري شديد، و 8/70 % از كل، 8/68 % از زنان، و 7/68 % از مردان داراي سطوح متوسط اهمالكاري تحصيلي هستند. نتايج ديگر نشان مي‏‏دهد زنان و دانشجوياني كه به رشته تحصيلي خود علاقه دارند اهمالكاري كمتري نشان دادند. رابطه بين اهمالكاري و متغيير سن معني‏دار نبود اما بين اهمالكاري و پيشرفت تحصيلي رابطه منفي معني‏داري وجود داشت. همچنين كساني كه در صبح و در طول ترم تحصيلي مطالعه مي‏‏كنند، ودانشجوياني كه با هدف كسب علم ومهارت وارد دانشگاه شده‏اند اهمالكاري‏كمتري دارند.تحليل رگرسيون چند متغيره نشان داد كه متغيرهاي ترجيح زمان مطالعه، علاقه به رشته تحصيلي، پيشرفت تحصيلي، و جنسيت، در مجموع 6/22 % از واريانس رفتار اهمالكاري تحصيلي را تبيين مي‏‏كنند. رفتار اهمالكاري تحصيلي در بين دانشجويان شيوع بالايي دارد. اين مساله بر جنبه‏هاي‏ مختلف آموزشي، سلامت و آينده شغلي دانشجويان تاثيرگذار است. بنابراين پيشنهاد مي‏‏شود جهت تشخيص و درمان رفتار اهمالكاري تحصيلي اقداماتي صورت گيرد.

The purpose of the present study was to investigate the prevalence of academic procrastination among students of Islamic Azad University- Abadan Branch, and its relationship with demographic characteristics, preferences of study time, and purpose of entering university. This study was a cross–sectional descriptive study. The sample consisted of 600 students (281 females and 319 males) selected using cluster random sampling from a population of students of Islamic Azad University-Abadan Branch. The participants were assessed using Aitken Procrastination Inventory. The collected data were analyzed by t-test, ANOVA, correlation coefficient, and multivariate regression analysis, and with the help of SPSS 18. The findings showed that 14% of all students, 12% of female students, and 14.1% of male students had high levels of academic procrastination, while 70.8% of all students, 68.8 % of female student, and 68.7% of male students showed average levels of academic procrastination. Other results indicated that females and students who were interested to their fields of study showed lower levels of procrastination. The relationship between procrastination and age was not significant, but there was a negative relationship between procrastination and academic achievement. Moreover, students who studied in the morning and during the semester, as well as those who entered the University for gaining knowledge and skills showed lower levels of procrastination. The multivariate regression analysis showed that preferences of study time, interest in a field of study, academic achievement, and gender variables accounted for 22.6% of the variance in academic procrastination. Academic procrastination is highly prevalent among university students. This issue may affect different aspects of students’ education, health, and career prospects. Therefore, appropriate measures are recommended to diagnose and treat academic procrastination in university students.