رويكرد اخوان‌المسلمين در قبال فرآيند دموكراسي در مصر

The Muslim Brotherhood’s Approach towards the Process of Democracy in Egypt

اگرچه «اخوان‌المسلمين» از بدو تاسيس تا كنون نقش به‌سزايي در شكل گيري روند تحولات مصر داشته است، با اين حال در سال‌هاي اخير و به‌ويژه پس از وقوع انقلاب 25 ژانويه 2011 اين گروه خود با تحولات سينوسي سترگي روبه‌رو شده است. تكيه بر سرير قدرت با كسب نخستين منصب رياست جمهوري مصر پس از انقلاب توسط محمد مرسي و سقوط ناگهاني وي از قدرت و انحلال اين جمعيت و حتي دستگيري و محاكمه پيشروان اين نهضت، جمعيت اخوان و رهروان آن‌ها را با چالش بزرگي در خصوص چگونگي نقش‌آفريني آن‌ها در آينده سياسي مصر روبه‌رو ساخته است. در واقع اگر وقوع انقلاب 25 ژانويه را كوششي براي كنار زدن ديكتاتوري از صحنه سياست مصر و پيروزي محمد مرسي در انتخابات ژوين 2012 را اولين تلاش جدي براي تثبيت دموكراسي در مصر در نظر بگيريم، سرنگوني مرسي و به تبع آن انحلال اخوان‌المسلمين تنها چند ماه پس از انتخابات آن هم با بهانه عدم رعايت قواعد دموكراسي توسط اخوان‌المسلمين و البته با وقوع كنشي شبه كودتايي در مصر، پرسش هاي چندي را در تحليل دقيق تحولات فعلي و چشم‌انداز آتي مصر و به‌ويژه نوع واكنش اخوان به اين وضعيت به‌وجود آورده است. خصوصاً اگر بپذيريم جمعيت اخوان در حال حاضر صرفاً به‌لحاظ نهادي با خطر انحلال كامل روبه‌رو شده و به‌لحاظ انديشه اي همچنان مي تواند از آبشخورهاي بيش از 8 دهه حيات خود بهره بگيرد، پرسش هايي از اين قسم مطرح خواهد شد كه اولاً اخواني‌ها به عنوان گروهي اسلام گرا با عطف توجه به تجربيات نزديك به 80 ساله خود تا چه اندازه با قواعد دموكراسي به معناي واقعي آن آشنا هستند و ثانياً تا چه حد آن‌گونه‌كه مخالفان اخوان معتقدند پس از كسب قدرت در مصر انقلابي، آرمان هاي دموكراتيك اين كشور را رعايت يا زير پا گذاشتند.

Since its very establishment, the Muslim Brotherhood has had an important role in social and political developments in Egypt, a role that was intensified in recent years, following the Egyptian Revolution in January 25, 2011. After Mohammad Morsi’s victory in the presidential election, his sudden fall, and finally the dissolution of the group, the Muslim Brotherhood and its followers have been encountered with great challenges. If we consider the 25th January Revolution as an endeavor to remove dictatorship from Egypt’s political scene and Morsi’s victory in 22 June, 2012 elections as the first serious effort for the stabilization of democracy in the country, then his overthrow and the dissolution of the Muslim Brotherhood with excuse of breaching democratic rules would pose some questions about the future of democracy in Egypt. Given the eighty years of the Muslim Brotherhood’s activity, the question is to what extent the group is familiar with the rules of democracy, and to what extent it has really violated such rules under Morsi, as its opponents argue.