مقايسه راهبردهاي تنظيم هيجاني در افراد مبتلا به اختلال وسواس- اجبار و سو مصرف كنندگان مواد

Comparison of emotion regulation strategies among individuals with obsessive-compulsive disorder and substance abusers

سابقه و هدف: يكي از شايعترين مشكلاتي كه در افراد مبتلا به اختلال وسواس- اجبار و سو مصرف مواد وجود دارد، نقص در راهبردهاي تنظيم هيجاني آنها است. اين پژوهش با هدف مقايسهي راهبردهاي تنظيم هيجاني در افراد مبتلا به وسواس- اجبار، سو ‌ مصرف مواد و افراد عادي انجام شده است. مواد و روش‌ها: پژوهش حاضر با روش Historical Cohort انجام گرفت. 40 نفر مبتلا به وسواس- اجبار، 40 نفر سو مصرف‌كننده‌ي مواد به صورت هدفمند و 40 فرد عادي به شيوه‌ي در دسترس به عنوان گروه شاهد، در نظر گرفته شدند. مصاحبه‌ي باليني ساختاريافته براي اختلال‌هاي محور I در DSM-IV-TR (SCID-I) و پرسشنامه‌هاي وسواس-‌ اجبار ييل بروان (Y-BOCS)، دشواري در تنظيم هيجاني (DERS) و تنظيم هيجاني (ERQ)، اجرا شدند. يافته‌ها: در كليهي شاخص‌هاي دشواري هيجاني و راهبردهاي تنظيم هيجاني به جز سركوب‌گري، بين سه گروه، تفاوت معنادار (001/0P?) مشاهده‌ گرديد. بر طبق نتايج مقايسه‌هاي دوگانه، بين گروه وسواس- اجبار و عادي در تمام شاخص‌ها به جز سركوب‌گري، تفاوت معنادار (001/0P?) وجود داشت. بين گروه سو مصرف‌كننده‌ي مواد و گروه عادي، در اشكال در كنترل تكانه (04/0P?) و دستيابي محدود به راهبردهاي تنطيم هيجاني (001/0P?) تفاوت معنادار ديده شد. همچنين، بين سو مصرف‌كنندگان مواد و مبتلايان به وسواس- اجبار، در اشكال در پذيرش پاسخ‌هاي هيجاني (001/0P?)، اشكال در رفتار هدفمند هنگام برآشفتگي (009/0P?)، و دستيابي محدود به راهبردهاي تنظيم هيجاني (006/0P?)، تفاوت معنادار وجود داشت. نتيجه‌گيري: به نظر ‌مي‌‌رسد در نظر گرفتن مداخلات هيجان محور، براي گروه سو مصرف‌كننده‌ي مواد و تمامي شاخص‌هاي راهبردهاي تنظيم هيجاني از جمله روش‌هاي شناختي براي مبتلايان به وسواس- اجبار، در مداخلات درماني آنها تاثيرگذار باشد.

Background and Aim: One of the common problems in people with obsessive-compulsive disorder and substance abuse is emotion regulation difficult. The aim of this study was to compare emotion regulation strategies in people with obsessive-compulsive disorder, substance abuse and normal people. Materials and Methods: This study was conducted with historical cohort method. 40 patients with OCD, 40 substance abusers by purposive sampling, and 40 healthy people by available sampling, were selected as a control group. Structured Clinical Interview for DSM-IV axis I disorders (SCID-I), Yale Brown obsessive-compulsive scale (Y-BOCS), difficulties in emotion regulation scale (DERS), Emotion Regulation Questionnaire (ERQ) were performed. Results: There was a significant difference (P=0.001) among three groups in all items of emotional difficulties and emotion regulation strategies except suppression. According to the results of binary comparisons there was a significant difference (P=0.001) in all items except suppression between obsessive-compulsive group and normal people. In impulse control difficulties (P=0.004) and limited access to emotion regulation strategies (P=0.001) there was a significant difference between substance abusers and normal people. There was a significant difference in nonacceptance of emotional responses (P=0.001), difficulties engaging in goal- directed behavior when distressed (P=0.009), limited access to emotion regulation strategies (P=0.006) between obsessive-compulsive group and substance abusers. ‍Conclusion: It seems that considering emotion-focused interventions for substance abuse group and all of the emotion regulation subfactors including cognitive methods for patient with obsessive-compulsive disorder be effective in their treatment interventions.