عنوان مقاله :
رويكردي هستيشناسانه و معرفتشناسانه به اثبات خدا در برهان وجودي دكارت و برهان صديقين
عنوان فرعي :
An Ontological and Epistemological Approach for God`s Existence in Descartes` and Seddiqin Argument
پديد آورندگان :
اسفندياري، سيمين نويسنده استاديار Esfandiari, Simin
اطلاعات موجودي :
فصلنامه سال 1392 شماره 33
كليدواژه :
برهان صديقين , برهان وجودي , هستيشناسي , معرفتشناسي
چكيده فارسي :
پرسش از وجود خدا در حقيقت پرسش از آغاز و انجام هستي است كه جايگاه خاص و ممتازي را در فلسفه به خود اختصاص داده است. اين امر را ميتوان در تلاش گسترده فيلسوفان در سازماندهي نظام فلسفيشان با توجه به وجود خدا مشاهده كرد. با ترسيم جايگاه بحث خدا در فلسفه دكارت و صدرالمتالهين، بين آنها وجوه تشابه و افتراق ديده ميشود. اين مقاله ضمن تبيين جايگاه الهيات در فلسفه دكارت، به تبيين، تطبيق و تقريب انديشه اين دو فيلسوف همعصر غرب و اسلام پيرامون اثبات خدا ميپردازد.
التفات به جايگاه هستيشناسانه و معرفتشناسانه بحث خدا در فلسفه ملاصدرا و دكارت، نكته مهمي است. البته بحث خدا در فلسفه دكارت بيشتر از ديدگاه معرفتشناسي مطرح است تا از ديدگاه وجودشناسي، و تقدم معرفتشناسانه خدا موضوعي است كه آن را بهصراحت در فلسفه دكارت و به تلويح در انديشه ملاصدرا ميتوان يافت. به همين منظور ابتدا به بحث خدا از لحاظ معرفتشناسي و اهميت اثبات وجود خدا در فلسفه دكارت و سپس با رويكردي هستيشناسانه، به مقايسه برهان وجودي دكارت و برهان صديقين پرداخته ميشود.
چكيده لاتين :
Truly saying, the question of God`s existence is the same question of the origin and end of existence with a distinct place in philosophy. The claim may be seen in philosophers` extended attempts in their philosophical system on the basis of God`s existence. Explaining Descartes and Molla Sadr`s studies on God, one may find their differences and similarities. Explaining the place of theosophy in Descartes` philosophy, this paper studies the philosophers` arguments for the existence of God comparatively. Descartes` studies on the problem is clearly more epistemological than ontological and this way of study can also be recognized in Sadra`s studies. Such being the case, Descartes` epistemological studies and the importance given to the proofs for God`s existence have been proposed at first and, then, his ontological argument has been studied with a comparison with Sadra`s seddiqin.
چكيده عربي :
ان السوال عن وجود الله يعني في حقيقه الامر السوال عن بدايه الوجود و نهايته. و هو ما يحظي بمكانه عليا و متميزه في الفلسفه. و هذا ما يمكن مشاهدته في جهود الفلاسفه لتنظيم رواهم و طروحاتهم الفلسفيه في ضو القول بوجود الله. و عند اعطا صوره عن بحث الله في فلسفه ديكارت و فلسفه صدر المتالّهين، يلاحظ وجود اوجه شبه و اختلاف بينهما. تحاول هذه المقاله من خلال تبيين مكانه الالهيات في فلسفه ديكارت، توضيح افكار هذين الفيلسوفين اللذين عاشا في عصر واحد في العالم الغربي و الاسلام، و المقارنه بينهما و تقريبها الي بعضها.
انّ الالتفات الي المكانه الوجوديه و المعرفيه لبحث وجود الله في فلسفه صدرالدين الشيرازي (المعروف باسم الملاّصدرا) و ديكارت، قضيه لها اهميّتها. و لابدّ من الاشاره الي ان بحث وجود الله في فلسفه ديكارت يُطرح علي الاغلب من زاويه معرفيه اكثر منه من زاويه وجوديه. و تقدّم الرويه المعرفيه لله موضوع يمكن ملاحظته في فلسفه ديكارت تصريحاً و في افكار الملاصدرا تلويحاً. و لاجل ذلك جينا ابتدا ً علي طرح بحث وجود الله من الجانب المعرفي، و اهميه اثبات وجود الله في فلسفه ديكارت، ثم بعد ذلك تناولنا باتجاه معرفي، المقارنه بين البرهان الوجوي لديكارت و برهان الصديقين.
عنوان نشريه :
انديشه نوين ديني
عنوان نشريه :
انديشه نوين ديني
اطلاعات موجودي :
فصلنامه با شماره پیاپی 33 سال 1392
كلمات كليدي :
#تست#آزمون###امتحان