راهبردهاي سازگاري در بيماران مبتلا‌به سندروم تخمدان پلي‌كيستيك؛ يك مطالعه كيفي

Coping Strategies in Patients with Polycystic Ovarian Syndrome; A Qualitative Research

مقدمه: سندروم تخمدان پلي‌كيستيك (PCOS)، آثار عمده‌اي بر ابعاد مختلف زندگي بيماران مبتلا دارد. مفهوم توانايي جهت مقابله با بيماري، مي‌تواند در چگونگي ارزيابي افراد از كيفيت زندگيشان حايز اهميت باشد. بنابراين، درك عميق چگونگي سازش اين بيماران ضروري به‌نظر مي‌رسد. هدف از پژوهش حاضر، فراهم نمودن درك عميق راهبردهاي سازگاري استفاده شده در بيماران مبتلا‌به PCOS مي‌باشد. مواد و روش‌ها: اين مطالعه با رويكرد كيفي و از نوع تحليل محتوي است. جهت انجام آن، از مصاحبه عميق با 20 بيمار مبتلا‌به PCOS، كه به‌صورت مبتني برهدف انتخاب شدند استفاده گرديد. نتايج: درون مايه‌هاي اصلي به‌دست آمده از داده‌ها شامل تراوشات فكري (اعتقادات مذهبي، پارادوكس افكار)، گام‌هاي عملي (گام‌هاي مثبت مانند در جستجوي اطلاعات و درمان، گام‌هاي منفي مانند انفصال و اختفا ) و در جستجوي حمايت (حمايت خانواده، حمايت همتايان، حمايت دوستان) بود. نتيجه‌گيري: بيماران در سازش با PCOS، در ابعاد مختلف زندگي فردي، خانوادگي و اجتماعي شرايط متفاوتي را تجربه مي‌كردند. عده‌اي در سازش موثر با اين شرايط موفق نبودند و برخي با حمايت ديگران و پشتوانه‌هاي اعتقادي و معنوي و روحيه مثبت به‌خوبي سازش يافته بودند. با‌توجه به شيوع بالاي مشكلات جسماني، رواني و اجتماعي در اين بيماران، تقويت منابع سازگاري و شناسايي موانع تطابق مي‌تواند در كمك به سازگاري اين گروه با بيماري و ارتقاي سطح كيفيت زندگي آنان موثر باشد.

Introduction: Polycystic ovary syndrome (PCOS) has major effects on various aspects of life in these patients. Moreover, the concept of ability to cope with illness could be important in the evaluation of patients’ quality of life. Therefore, understanding of the patientʹs adaptation seems to be necessary. The aim of the present study is to provide a deep understanding of the coping strategies used by patients with PCOS. Methods: This study is qualitative content analysis and in order to conduct the study, through an in-depth interview, twenty patients with PCOS were purposively selected. Results: The main themes derived from the data were centered thinking (religious beliefs, thoughts paradox), practical steps (positive steps such as information and treatment seeking and negative steps such as separation and hiding) and support seeking (family support, peer support, friend support). Conclusion: Patients in coping with PCOS were experiencing different conditions in various aspects of life: individual, family and social life. Some of these patients were not successful in effective coping and others were well adapted by support of others, religious and spiritual background and optimism. Given the high prevalence of physical, psychological and social problems in these patients, strengthening coping resources and identifying barriers can help to reconcile these patients to their disease and improve their quality of life.