تبيين رابطه انگيزش و خلاقيت با توجه به تفاو تهاي فرهنگي

Explaining the Relationship Between Motivation and Creativity with Regard to Cultural Differences

در تعاريف و رويكردهاي مختلف به خلاقيت، انگيزش، جايگاه و اهميت به سزايي دارد. اين مقاله بر مبناي ديدگاه روان‌شناسان اجتماعي خلاقيت، نقش تفاوت‌هاي فرهنگي را در تفكر خلاق بر اساس انگيزش بررسي كرده است. بدين منظور پژوهش به بررسي نقش انگيزش بر خلاقيت و نقش فرهنگ بر خلاقيت با توجه به تفاوت‌هاي فرهنگي مي‌پردازد. پژوهش حاضر در پارادايم كيفي با رويكرد توصيفي– تفسيري و توصيفي- استتناجي انجام شده است. تاكيد نظري پژوهش حاضر بر نظريه آمابلي است كه معتقد است خلاقيت از سه بعد مهارت‌هاي اطلاعاتي، مهارت‌هاي خلاقانه و انگيزش تشكيل شده است كه در بين اين سه بعد، انگيزش اهميت به سزايي دارد. تحليل‌ها و بررسي‌ها نشان داده است كه مطابق اصل افزايشي انگيزش دروني و بيروني سطح انگيزش اوليه، نوع انگيزش بيروني و زمان ارايه انگيزش بيروني، بر آغاز، ادامه و پايان چرخه خلاقيت نقش دارند. با توجه به آنكه انگيزش بيروني در جوامع جمع‌گرا از جمله ايران اهميت به سزايي دارد و نمي‌توان نقش آن‌ را در فعاليت‌هاي تحصيلي و خلاقانه افراد ناديده گرفت، شناخت شرايطي كه استفاده از برانگيزاننده‌هاي بيروني در آن منجر به پرورش خلاقيت گردد، ضروري است. تحليل‌هاي انجام شده حاكي از آن است كه اگر انگيزش بيروني به‌جاي كنترل و بازدارندگي، جنبه اطلاع‌دهي داشته باشد، اگر سطح انگيزش دروني اوليه فرد براي شروع چرخه خلاقيت بالا باشد و اگر اين مشوق‌ها و برانگيزاننده‌ها در انتهاي فعاليت خلاقانه ارايه شوند نه تنها جنبه بازدارنده ندارند بلكه موجب تسهيل فرآيند خلاقيت مي‌گردند. در آخر آنكه مي‌توان گفت خلاقيت گرچه نمي‌تواند فرمولي جهاني و همگاني داشته باشد اما براي رشد و پرورش آن براي همگان در هر فرهنگي كه باشند امكان پذير است.

In the different definitions and approaches to creativity, motivation has an important status. Using the social psychologyʹs view of creativity this essay has investigated the role of cultural differences in creative thinking based on the principal of motivation. This research examined the role motivation on creativity; The role of culture on creativity and the role motivation on creativity with regard to cultural differences. The current study was a qualitative reseach by Analytical --descriptive and interpretive -descriptive approach. The main theory focused on is Amablieʹs. Amablie suggested three dimentions for creativity: domain relevant skills, creative relevant skills and task motivation. In Amablie theory task motivation is important, According to the principal of increasing internal and external motivation, the primary motivation, the type of external motivation and time influence on creativity. External motivation in collectivist societies, such as Iran is important, especially in the final stage of the creativity cycle. In other words, others and social agents are important to stop or continue the creativity. This analysis suggests that creativity is facilitated when external motivation is informative and the primary motivation is high and incentives are provided at the end of the creative process. Finally, although it can be said that creativity can can grow in any culture.