اثربخشي آموزش مبتني بر الگوي اعتقاد بهداشتي بر ارتقاي دريافت كلسيم در دانش آموزان دختر: يك برنامه پيشگيري از استيوپروز

The Effect of Health Belief Model-Based Education on Calcium Intake of Female Students: an Osteoporosis Prevention Program

زمينه و هدف: دريافت كلسيم در پيشگيري از پوكي استخوان نقش بسزايي دارد. هدف از مطالعه، بررسي اثربخشي آموزش مبتني بر الگوي اعتقاد بهداشتي بر ارتقاي دريافت كلسيم در دانش آموزان دختر مقطع راهنمايي شهرستان كلاله مي باشد. روش بررسي: در اين مطالعه نيمه تجربي، 140 دانش آموز دختر دوم راهنمايي شهرستان كلاله (دو گروه آزمون و كنترل) به روش نمونه گيري تصادفي چند مرحله اي انتخاب و داده ها از طريق پرسشنامه هاي استاندارد مبتني بر الگوي اعتقاد بهداشتي درخصوص پوكي استخوان و پرسشنامه بسامد خوراك، جمع آوري و با نرم افزار SPSS-16 (آزمون هاي تي مستقل و تي تست) تجزيه و تحليل شد. يافته ها: دانش آموزان گروه هاي مداخله و كنترل، از لحاظ بعد خانوار و مشخصات دموگرافيك والدين همگن بوده و اختلاف معني داري بين دو گروه وجود نداشت. همچنين نمرات آگاهي و هريك از سازه هاي الگوي اعتقاد بهداشتي در دو گروه قبل از مداخله آموزشي تفاوت معني داري نداشت، اما بعد از مداخله، نمرات افزايش قابل ملاحظه اي داشت(001/0P < ). همچنين ميانگين نمره عملكرد، دو ماه بعد از آموزش افزايش معناداري داشت (001/0 < P). نتيجه گيري: طراحي و اجراي برنامه آموزشي مطابق با الگوي اعتقاد بهداشتي در ارتقاي آگاهي، اجزاي نگرش و عملكرد دانش آموزان در گروه آزمون در زمينه رفتارهاي پيشگيري كننده از پوكي استخوان موثر مي باشد.

Background and Objective: The intake of calcium plays an important role in the osteoporosis prevention. We aimed to evaluate the effect of health belief model-based education on improving the calcium intake among female students of middle schools in Kalaleh, Iran. Material and Methods: This pre-experimental study was conducted on 140 middle school students selected via multistage random sampling and divided into two equal groups of case and control. The data was collected through a standardized questionnaire based on Health Belief Model (HBM) for osteoporosis and a food frequency questionnaire, and analyzed by software SPSS 16, using independent t-test and Mann-Whitney and Paired t-test. Results: The two groups matched with family size and demographic characteristics were not significantly different. Before the intervention, the scores of the knowledge and the HBM constructs in two groups were not different significantly, but after the intervention the increase was significant. (p < 0.001). The mean performance score, two months after the training, had a significant increase (p < 0.001). Conclusion: The Design and implementation of a HBM-based-training program can be helpful in improving the knowledge, attitude and practice of students in the field of osteoporosis preventive behaviors.