كاركرد صداوسيماي جمهوري اسلامي ايران در افزايش/كاهش سرمايه اجتماعي و "ارايه الگوي مطلوب"

The Function of IRIB in Increasing/ Decreasing the Social Capital and Presentation of a Desirable Pattern

قدرت تاثيرگذازي رسانه ها برمخاطبان خود وهمچنين عملكردرسانه تلويزيون كه بر اساس نتايج تحقيقات پيشين در سرمايه اجتماعي خود درميان پاره اي ازمخاطبان درفرسايش سرمايه اجتماعي موثر بوده وچگونگي اين سرمايه باعث شد تا،پژوهش حاضر با هدف بررسي كاركردصداوسيماي جمهوري اسلامي ايران در افزايش/كاهش سرمايه اجتماعي و نيز ارايه الگوي مطلوب شكل گيرد . روش تحقيق در اين پژوهش "پيمايشي" بوده و جامعه آماري آن400 نفر از افراد بالاي 15 سال ساكن مناطق 22گانه شهر تهران در سه ماهه زمستان 1389 هستند كه با استفاده از جدول "Lin" و در سطح 95% اطمينان تعيين وباروش نمونه گيري چندمرحله اي انتخاب شدند. نتايج تحقيق به دست آمده با روش هاي آماري آزمون خي دو ، آزمون F ، رگرسيون چندمتغيره و تحليل مسير، تجزيه و تحليل شده است . مهمترين نتايج تحقيق عبارتند از : شرايط ساختاري جامعه و ويژگي هاي جمعيت شناختي آن بر اثرگذاري رسانه ها تاثير دارند و رسانه-ها هر چند مي توانند داراي كاركردهاي اطلاعاتي منحصر به فردي باشند، اما كاركردهاي آنها خود متاثر از شرايط ساختاري جامعه است.

In this paper, we research the power of media affected their audiences, the function of IRIB in increasing/ decreasing the social capital, and also the presentation of a desirable pattern. Based on preceding researches in audiences’ social capital, television has effected on decreasing the social capital. The methodology used in this paper was survey study and the statistical population was 400 persons among over 15 years old people living in 22 districts of Tehran in winter 1389. The results analyzed by the statistical methods Chi-Square test, F test, multivariable regression, and path analysis. The most findings are composed of: structural conditions of society and its demographic characteristics affect on the influence of media. Media can have exclusive informational functions; however, their functions are affected by structural conditions of society.