عنوان مقاله :
ستيز دولت و بنيادگرايي اسلامي و تاثير آن بر توسعه در خاورميانه
عنوان فرعي :
Conflict Between the Government and Islamic Fundamentalism and its Influence on the Development in the Middle East
پديد آورندگان :
رنجبر، مقصود نويسنده استاديار علوم سياسي دانشگاه آزاد اسلامي واحد قم , , صياد، محمدرضا نويسنده دانشجوي دكتراي جامعهشناسي سياسي دانشگاه آزاد اسلامي واحد تهران مركز ,
اطلاعات موجودي :
فصلنامه سال 1392 شماره 8
كليدواژه :
پاتريمونياليسم , خاورميانه , جنبشهاياسلامي , دموكراسي , دولت , بنيادگرايي اسلامي , توسعه
چكيده فارسي :
امروزه در اكثر نظريههاي مرتبط با توسعه، رژيمهاي دموكراتيك، به عنوان يكي از ابزارها و شاخصهاي توسعه معرفي ميشوند. در واقع رژيمهاي دموكراتيك به لحاظ نظري و به لحاظ عملي مهمترين و مناسبترين بستر را براي توسعه فراهم ميكنند كه رژيمهاي ديگر هرگز نميتوانند چنين نقشي را ايفا كنند. با نگاهي به رژيمهاي سياسي حاكم در منطقه خاورميانه مشخص ميگردد كه به جز تعداد معدودي از آنها اكثر كشورهاي منطفه خاورميانه در مقايسه با مناطق ديگر، حتي در مقايسه با كشورهاي اسلامي خارج از اين منطقه مثل مالزي، از حيث توسعه و روند گذار به دموكراسي عقبمانده تلقي ميشوند، حال آن كه گروههاي مخالف دولت ممكن است بتوانند راه را براي تحقق دموكراسي ايجاد كنند. با عنايت به اينكه بنيادگرايي اسلامي به عنوان مهمترين جنبش سياسي منطقه به فعاليت ميپردازد؛ در اين پژوهش با استفاده از روشي توصيفي-تبييني اين سوال مورد بررسي قرار ميگيرد كه: ساختارهاي سياسي فعلي و بنيادگرايي اسلامي چه تاثيري بر فرايند توسعه در منطقه خاورميانه داشته و دارند؟ و در پاسخ به سوال فوق اين فرضيه مورد آزمون قرار خواهد گرفت: رژيمهاي اقتدارگراي منطقه و بنيادگرايي اسلامي بديل آنها به دليل ماهيت غيردموكراتيك خود مهمترين مانع توسعه در ميان كشورهاي منطقه خاورميانه ميباشند. يافتههاي اين پژوهش ضمن تاييد فرضيه فوق گوياي آن است كه: جنبش بنيادگراي اسلامي كه با دولتهاي اقتدارگراي منطقه در حال ستيز و مبارزه هستند به دلايل خاص خود با دموكراسي نيز مخالف هستند، ايدهها، اهداف و نهادهاي سياسي مورد نظر بنيادگرايان كه آن را تحت عنوان حكومت مطلوب در جامعه تعقيب ميكنند با تيوريها و واقعيتهاي مربوط به دموكراسي انطباق ندارد.
چكيده لاتين :
Today, in most theories related to development, democratic regimes are introduced as one of the tools and indices of development. In fact, theoretically and practically, democratic regimes provide the most important and the most appropriate ground for the development, while other regimes can never play such a role. Having a look at ruling political regimes in the Middle East, it appears that, except for a few, most countries in the region, compared to other regions, even in comparison with Islamic countries outside the region such as Malaysia, are deemed as backward in terms of development and transition to democracy while the opposition might be able to pave the road for democracy. Since Islamic fundamentalists act as the most important political movement in the region, this research, using descriptive–explanatory method, tries to address this question: in what ways the current political structures and Islamic fundamentalism have influenced and are still influencing on the process of development in the Middle East? In response to the above question, this hypothesis will be tested: authoritarian regimes of the region and their Islamic fundamentalism, due to their undemocratic nature, are the most important obstacle to development in Middle East countries.Confirming the above hypothesis, the results of this study suggest that: Islamic fundamentalism movement, which is in conflict with authoritarian states in the region, is itself at odds with democracy for specific reasons, and intended ideas, goals and political institutions of fundamentalists, which they pursue as the desired government in the society, do not conform with theories and realities of democracy.
عنوان نشريه :
پژوهشهاي سياسي جهان اسلام
عنوان نشريه :
پژوهشهاي سياسي جهان اسلام
اطلاعات موجودي :
فصلنامه با شماره پیاپی 8 سال 1392
كلمات كليدي :
#تست#آزمون###امتحان