رابطه هوش هيجاني و راهبردهاي يادگيري زبان انگليسي با مهارت زبان انگليسي در دانشجويان

The relationship between emotional intelligence and language learning strategy use with language proficiency levels of students

هدف اصلي اين تحقيق يافتن رابطه هوش هيجاني و استفاده از راهبردهاي يادگيري زبان انگليسي با مهارت زبان انگليسي در دانشجويان واحد اهواز بود. جامعه آماري اين تحقيق تعداد 125 دانشجوي رشته زبان انگليسي بود. روش تحقيق از نوع همبستگي بود و از رگرسيون چندگانه براي يافتن رابطه هوش هيجاني و استفاده از راهبردهاي يادگيري زبان انگليسي با مهارت زبان انگليسي استفاده شد. ابزار اندازه گيري جهت اين تحقيق آزمون نلسون براي تعيين سطح مهارت زباني، پرسشنامه هوش هيجاني بار-ان و پرسشنامه سيل براي مشخص نمودن راهبرهاي يادگيري زبان بود. نتايج نشان داد كه بين هوش هيجاني با مهارت زباني دانشجويان رابطه منفي وجود دارد و همچنين بين راهبردهاي يادگيري زبان با مهارت زباني دانشجويان رابطه مثبت وجود دارد. آزمودني ها با سطح مهارت بالا و سطح مهارت پايين از راهبرد فراشناختي و عاطفي بيش از ساير راهبردها و از راهبرد اجتماعي كمتر از ساير راهبردها استفاده م يكردند. همه آزمودني ها از راهبردهاي يادگيري زباني به ترتيب راهبرد فراشناختي، عاطفي، شناختي، جبراني، حافظه و اجتماعي به يك شكل استفاده نمودند.

The main purpose of this research was to find the relationship between emotional intelligence and language learning strategy use with language proficiency levels of Ahvaz Azad University students. The sample population included 125 students majoring in English as a foreign language. The method of research was correlation. To find the relationship between emotional intelligence and language learning strategy use the multivariate regression was used. The result Showed that there was a negative relationship between emotional intelligence and proficiency level. In addition, it was revealed that there was a positive relationship between language learning strategy use and language proficiency level of students. Furthermore, there was no significant difference between male and female groups in the use of language learning strategies and their level of proficiency. All subjects with high and low level of proficiency used the metacognitive and affective strategies more than the others and they used social strategy less than all. All groups used the strategies as follow: metacognitive, affective, cognitive, compensation, memory and social strategies respectively