عنوان مقاله :
بررسي جذب بيس فنل توسط گل قرمز فعال شده از فاضلاب صنعتي
عنوان فرعي :
Adsorption of Bisphenol from Industrial Wastewater by Modified Red Mud
پديد آورندگان :
ززولي، محمد علي نويسنده دانشيار بهداشت محيط، مركز تحقيقات علوم بهداشتي، دانشگاه علوم پزشكي مازندران، ساري، ايران , , بلارك، داود نويسنده دانشجوي كارشناسي ارشد، گروه مهندسي بهداشت محيط، كميته تحقيقات دانشجويي، دانشكده بهداشت، دانشگاه علوم پزشكي مازندران، ساري، ايران Balarak, Davoud , مهدوي، يوسف نويسنده , , برافراشتهپور، منصور نويسنده دانشجوي كارشناسي ارشد بهداشت محيط، مركز تحقيقات دانشجويي، دانشگاه علوم پزشكي مازندران، ساري، ايران , , ابراهيمي، معصومه نويسنده دانشجوي كارشناسي ارشد، گروه مهندسي بهداشت محيط، دانشكده بهداشت، دانشگاه علوم پزشكي تبريز، تبريز، ايران ,
اطلاعات موجودي :
فصلنامه سال 1392 شماره 0
كليدواژه :
جذب , فاضلاب صنعتي , بيس فنل , گل قرمز
چكيده فارسي :
مقدمه: بيس فنل A يك آلاينده سمي زيستمحيطي ناشي از صنايع است و حتي در غلظتهاي پايين نيز ميتواند خطرناك باشد. هدف اين تحقيق بررسي جذب بيس فنل توسط گل قرمز فعال شده با اسيد نيتريك بود.
روشها: گل قرمز با استفاده از اسيد نيتريك فعالسازي شد، با آب مقطر شسته شد، در دماي 103 درجه سانتيگراد به مدت 6 ساعت خشك شد و با الك 100 مش دانهبندي گرديد. زمان تماس بهينه در غلظتهاي مختلف بيس فنل و دز جاذب تعيين گرديد. با ثابت نگه داشتن زمان تماس بهينه، ميزان بهينه بيس فنل، دز جاذب و pH بهينه تعيين شد. با استفاده از دادههاي تعادلي ايزوترمها و روابط سينتيكي رسم گرديد.
نتايج: با افزايش زمان تماس و دز جاذب ميزان جذب بيس فنل افزايش يافت؛ به طوري كه با افزايش زمان تماس از 10 دقيقه تا 210 دقيقه و دوز جاذب از 2 گرم به 20 گرم در ليتر به ترتيب ميزان جذب از 43 تا 84 درصد و 40 به 82 درصد افزايش يافت. با كاهش غلظت اوليه بيس فنل، ميزان حذف افزايش يافت. بهترين pH براي حذف بيس فنل 3 بود. دادههاي جذب بيشتر از ايزوترم فروندليچ و معادله سينتيكي درجه 2 تبعيت كردند.
بحث و نتيجهگيري: بر اساس نتايج به دست آمده گل قرمز كه به عنوان يك ماده زايد از فرايند صنعتي توليد آلومينيوم به وجود ميآيد، ميتواند يك جاذب موثر، ارزان و در دسترس براي حذف بيس فنل از فاضلاب صنعتي باشد.
چكيده لاتين :
Background: Bisphenol A, a toxic environmental pollutant released from industries, can be dangerous even at low concentrations. The aim of this study was to investigate the adsorption of bisphenol by red mud modified with nitric acid.
Methods: Red mud was modified with nitric acid and washed with distilled water. It was then dried at 103?C for six hours and seived (mesh size: 100). The optimum equilibrium time was determined in various bisphenol concentrations and doses of adsorbent. The optimum amount of bisphenol, dose of adsorbent, and pH were calculated by keeping the optimum equilibrium time constant. Isotherms and kinetic relations were determined by using equiliberium data.
Results: Increasing contact time and dose of adsorbent enhanced the adsorption of bisphenol; there fore, increasing contact time from 10 to 210 minutes increased the adsorption from 43% to 84%. Increasing adsorbent dosage from 2 to 20 g/l increased adsorption from 40% to 82 %. Adsorption was also promoted by decreasing the initial concentration of bisphenol. The best pH for bisphenol removal was 3. The adsorption data was best fitted to the Freundlich isotherm and pseudo-second order kinetic model.
Conclusion: Red mud is a waste product from the industrial processing of aluminum. According to our findings, it can be used as an effective, low-cost, and available adsorbent to remove bisphenol from industrial wastewater.
عنوان نشريه :
بهداشت و توسعه
عنوان نشريه :
بهداشت و توسعه
اطلاعات موجودي :
فصلنامه با شماره پیاپی 0 سال 1392
كلمات كليدي :
#تست#آزمون###امتحان