مدل مفهومي چگونگي سو مصرف شيشه

Conceptual Model of Metaphetamine Misusage

هدف از اين مطالعه تبيين فرايند اعتياد جوانان و سهم خانوده و دوستان در آن بود. در اين مطالعه با استفاده از روش كيفي و تكنيك نظريه پديدار گشته از تجربه براي دستيابي به اين هدف تلاش شده است. در اين تحقيق با نمونه گيري هدفمند، 12 نفر از معتادان به شيشه انتخاب شده و سپس مصاحبه ي عميق از آنها به عمل آمد. سپس بر اساس يافته ها، مقوله ها در چند مرحله با استفاده از كدگذاري آزاد و محوري به دست آمد. براي به دست آوردن يافته ها با روش چرخشي بين نظريه ها و داده ها به بسط مفاهيم نظريه پرداخته در اين بسط از الگوهاي آسيب اجتماعي و فرزندپروري استفاده شده است. مقوله هاي پديدار گشته در پژوهش حاضر مقوله هاي اصلي سبك والدگري، يادگيري اجتماعي و باورهاي سترون شده درباره اعتياد است كه مقوله ي اصلي داراي زيرمقوله هاي فرعي مي باشد. زيرمقوله ي سبك والدگري، رابطه ي والدين با فرزندان، رابطه ي والدين با يكديگر، انعطاف ناپذيري در سبك، سرمايه هاي خانواده است. زيرمقوله ي يادگيري اجتماعي، دوستان مصرف كننده و وجود فرد مصرف كننده در خانواده است. زيرمقوله ي باورهاي سترون شده تعاريف مطلوب، توجيه عمل، عدم قبول مسيوليت نتيجه ي عمل است. سبك هاي والدگري و سرمايه هاي خانوادگي از يك سو و ملحق شدن به گروه هاي دوستي كه مصرف كننده نيز هستند، از سوي ديگر نوعي گرايش به مصرف در فرد به وجود مي آورد كه اين تمايلات رفته رفته باورهايي را در فرد ايجاد كرده كه در ابتدا مشوق مصرف از روي كنجكاوي يا تفريحي بوده، اما به مرور باورهاي سترون نسبت به اعتياد در فرد ايجاد و تثبيت مي شود كه اجبار، ولع و تنوع در مصرف شكل مي گيرد.