شماره ركورد :
694081
عنوان مقاله :
تحليل روش هاي پارامتريك در ارزيابي كيفي تناسب اراضي دشت نيشابور براي زراعت گندم (Triticum aestivum L.)
عنوان فرعي :
Analysis of parametric approaches in qualitative land Suitability evaluation for irrigated wheat (Triticum aestivum L.) cultivation at Neyshabur plain
پديد آورندگان :
باقرزاده، حميدرضا نويسنده , , باقرزاده، علي نويسنده , , معين راد، حميد نويسنده ,
اطلاعات موجودي :
فصلنامه سال 1391 شماره 0
رتبه نشريه :
علمي پژوهشي
تعداد صفحه :
10
از صفحه :
121
تا صفحه :
130
كليدواژه :
ريشه دوم , كاربري اراضي , كالوگيرو , استوري
چكيده فارسي :
استفاده از روش هاي پارامتريك در ارزيابي كيفي تناسب اراضي روشي مفيد براي تشخيص توان و قابليت اراضي در توليد بهينه محصولات كشاورزي است. با استفاده از اين روش ها مي توان به پايدارسازي توسعه كشاورزي و الگوهاي كشت در كشور اميدوار بود و علاوه بر حفظ توان هاي بالقوه خاك، بازده اقتصادي مناسبي نيز از فعاليت هاي انجام شده انتظار داشت. در تحقيق حاضر با استناد به چارچوب ارايه شده توسط فايو در ارزيابي تناسب اراضي و بر اساس جداول نيازهاي خاكي و اقليمي براي گياهان زراعي، به مقايسه سه روش پارامتريك (عددي) در ارزيابي كيفي تناسب اراضي دشت نيشابور براي زراعت آبي گندم (Triticum aestivum L.)، پرداخته شد. بر اين اساس كلاس هاي تناسب سرزمين براي سري هاي خاك دشت نيشابور تعيين و نقشه پراكنش آنها در محيط GIS به سه روش پارامتريك استوري، ريشه دوم و كالوگيرو نشان داده شد. نتايج حاصله نشان مي دهد كه دامنه تغييرات درجه تناسب سرزمين براي محصول گندم به روش استوري از 53/1 تا 22/33 معادل با كلاس نامناسب هميشگي N2 تا تناسب كم S3، در روش ريشه دوم از 88/ 0تا 16/41 به عبارتي از كلاس نامناسب هميشگي N2 تا تناسب كم S3 و در روش كالوگيرو دامنه تغييرات درجه تناسب اراضي از 69/27 تا 99/67 يعني از كلاس تناسب كم S3 تا نسبتاً مناسب S2 گزارش مي شود. مقايسه نتايج حاصل از روش هاي پارامتريك نشان داد كه در روش كالوگيرو 100 درصد اراضي دشت نيشابور براي كشت گندم داراي كلاس هاي تناسب S3 و S2 است، در حالي كه وسعت اين كلاس ها در روش ريشه دوم به 89/57 درصد و در روش استوري به 08/23 درصد كاهش پيدا كرده است. يافته هاي اين پژوهش نشان مي دهد كه روش استوري نتايج بسيار سختگيرانه اي را در ارايه نتايج نشان داد. بطوريكه در اين روش بيش از 61 درصد اراضي منطقه مورد مطالعه به عنوان اراضي نامناسب هميشگي براي زراعت گندم بشمار آمده است كه اين موضوع با مشاهدات ميداني انطباق چنداني ندارد. روش ريشه دوم نيز علي رغم نتايج متعادل تر نسبت به روش استوري همچنان نتايج سختگيرانه اي به دست داده است. در حاليكه روش كالوگيرو بيشترين انطباق را با واقعيت هاي موجود در منطقه نشان داده است و مي تواند به عنوان قابل اعتمادترين روش پارامتريك در ارزيابي كيفي تناسب اراضي مطرح شود.
چكيده لاتين :
Using parametric approaches for qualitative assessment of land suitability is a useful method for diagnosis of land capability and potential in optimum crop production. By using such methods will hope that to achieve sustainability in based on FAO land evaluation frame works and the presented tables of soil and climate requirements for agronomic crops. We studied qualitative land suitability for irrigated wheat (Triticum aestivum L.) at Neyshabur plain. An interpolation function was used to map values to scores in terms of land qualities/characteristics for wheat cultivation and the evaluation was carried out according to parametric approaches of Storie, Square root and Kalogirou. The interpolation technique by GIS functions helped in managing the spatial data and visualizing the results. The land suitability degree for wheat at Neyshabour plain by Storie method ranged from 1.53–33.22, while Square root method fluctuated from 1.35 to 38.72 corresponds to N2 to S3 classes. Based on Kalogirou method Land degrees varied from 24.51 to 60.19 corresponds to N1 – S2 land suitability classes. Our results indicated that the most important limiting factor for irrigated wheat is soil physical properties. It was demonstrated that using Kalogirou method gives more reliable and realistic results compared to other parametric approaches.
سال انتشار :
1391
عنوان نشريه :
بوم شناسي كشاورزي
عنوان نشريه :
بوم شناسي كشاورزي
اطلاعات موجودي :
فصلنامه با شماره پیاپی 0 سال 1391
كلمات كليدي :
#تست#آزمون###امتحان
لينک به اين مدرک :
بازگشت