شماره ركورد :
694407
عنوان مقاله :
نقش محبت در زندگي اخلاقي از منظر حكمت متعاليه
عنوان فرعي :
The Role of Love in Ethical Life from the Perspective of Transcendent Theosophy
پديد آورندگان :
شجاري، مرتضي نويسنده دانشكده ادبيات -دانشگاه تبريز Shajari, M
اطلاعات موجودي :
فصلنامه سال 1392 شماره 9
رتبه نشريه :
علمي پژوهشي
تعداد صفحه :
33
از صفحه :
49
تا صفحه :
81
كليدواژه :
اساس اخلاق , زندگي اخلاقي , محبّت , ويژگي هاي آدمي
چكيده فارسي :
عرفا و حكما در تعريف محبّت، ديدگاه هاي متفاوتي ارايه كرده اند. اغلب متكلمان و فيلسوفان بر اين باورند كه محبّت قابل تعريف نيست. نگارنده در اين مقاله كوشيده است براساس حكمت متعاليه و ديدگاه ملاصدرا به تبيين محبّت و نقش آن در زندگي انسان بپردازد. از ديدگاه ملاصدرا اساس اخلاق در حياتِ آدمي، محبّت است و محبّتِ حقيقي، محبّت به خداوند است كه جلوه اي از محبّت خداوند به آدمي است. اگر كسي به گونه حقيقي به خداوند عشق ورزد، به مرتبه اي مي رسد كه تمامي آدميان، كه جلوه‌هاي مختلفِ خداوند هستند، محبوب او واقع مي شوند و آن گاه اين شخص، در اخلاقِ فردي، تدبير منزل و زندگي اجتماعي با خود و ديگران به مثابه «محبوب» برخورد خواهد كرد. ملاصدرا با تقسيم محبّتِ آدمي به محبّت نفساني و محبّت الهي بيان مي كند كه هر محبّتي نوعي عبوديت است، از اين رو اگر آدمي محبّتِ نفساني به چيزي غير از خدا داشته باشد، شرك محسوب مي شود؛ اما محبّت الهي كه مي توان آن را «محبّتِ معرفت و حكمت» نيز ناميد، گرچه در ظاهر، محبّت به امور دنيوي باشد، ولي در حقيقت تنها به خداوند تعلّق مي گيرد. معرفت به كمال و زيبايي حق، موجب محبّت خداوند در دل انسان مي شود. عالَم در نهايتِ زيبايي، آيينه حق است و آدمي با نظر در زيبايي هاي عالم و تفكّر در آن محبّتش به خدا افزون مي شود. درواقع انسان به سبب ويژگي هاي خاصّ خود كه او را از ديگر كاينات ممتاز مي سازد، مي تواند قلبش را از كدورت ها پاك سازد و به مقام محبّت دست يازد. واژگان كليدي: زندگي اخلاقي، اساس اخلاق، محبّت، معرفت، ويژگي هاي آدمي.
سال انتشار :
1392
عنوان نشريه :
تاملات فلسفي
عنوان نشريه :
تاملات فلسفي
اطلاعات موجودي :
فصلنامه با شماره پیاپی 9 سال 1392
كلمات كليدي :
#تست#آزمون###امتحان
لينک به اين مدرک :
بازگشت