وجودشناسي و فروعات آن از منظر دو سلسله كبرويّه و سهرورديّه

Ontology and its derivatives In the view of two dynasties kobravieyyeh and sohravardieyyeh

وجود و مباحث مربوط به آن در عرفان اسلامي از اهميّت ويژه‌اي برخوردار است. در اين ميان، بزرگان دو سلسله كبرويّه و سهرورديّه نظرات چشمگيري ارايه داده اند. در نوشتار حاضر وجود و فروعات آن از جمله اسما و صفات الهي، تجلّي و مشاهده از منظر هر دو سلسله مورد بحث و فحص قرار گرفته است. ازين رو سعي بر اين است ابتدا به ديدگاه‌هاي مشايخ بزرگ اين دو طريقت عرفاني اشاره و تفاوت و تشابهات موجود در آرا آنها ذكر شود. اكثر بزرگان اين دو سلسله، وجود را با خداوند متعال يكي دانسته اند و بعضي از ايشان در رابطه ارتباط وجود با جهان هستي و انسان تاكيد مي كنند كه وجود واقعي از آن خداوند است و ساير مخلوقات تجلّيّات او هستند. از جمله سعدالدّين حمويه و عزيز الدّين نسفي به كرّات اذعان مي كنند كه خداوند هستي نيست نماي و همه مخلوقات نيستي هستي نماي هستند. لازم به ذكر است ارجاعات داخل متن از نوع نقل به مفهوم است نه نقل به عين.

Existences and its related topics in the Islamic Gnosticism have special importance. In this case, scholars and grandees of these series have presented the outstanding theories. In this paper, existence and its derivatives such as divine names and traits, expression and manifestation have discussed by these dynasties. So, we try to point out theories of their scholars about Gnostic doctrine and the present differences and similarities in their views. Some Of them emphasize on the relationship between exitstence with Universe and human beings that the real existence belongs to god and other creatures are his manifestations. For instance, Saadaddin Hamoyyeh, Azizaddin Nasafi, repeatedly say that Allah is the existence of the posing nothingness, and all creatures are the nothingness of the posing existence. Key words: Ontology, kobravieyyeh and sohravardieyyeh dynasties, divine names and traits, expressinon and manifestation.