ماليات‌هاي سبز و استانداردهاي زيست‌محيطي واردات، ابزار مناسب توسعه پايدار در اقتصادگذار ايران

Green Taxes and Environmental Standards of Import, Appropriate Tools of Sustainable Development in Iran’s Transition Economy

سياست هاي تجاري آزاد به بازارها اين امكان را مي دهند تا تخصيص منابع را با بيشترين كارايي انجام دهند، حال آنكه سياست هاي زيست‌محيطي به دنبال مديريت و حفظ منابع زمين براي بهره برداري پايدار مي باشند. تضاد زماني رخ مي دهد كه منابع، از يك سو، به افزايش تجارت و از سوي ديگر منجر به بهره‌برداري نادرست از محيط زيست گردد. براي تخصيص بهينه توام، توجه به اين دو بعد داراي اهميت است كه سياست هاي تجاري و سياست هاي زيست‌محيطي در راستاي توسعه پايدار باشند. فرضيه پناهگاه آلايندگي تقابل بين سياست هاي زيست‌محيطي و تجارت آزاد را به چالش مي كشد. اين پژوهش به منظور معرفي ماليات هاي سبز و استانداردهاي زيست‌محيطي واردات براي حفظ محيط زيست و در نتيجه دستيابي به توسعه پايدار در اقتصاد گذار كشورهاي در حال توسعه اوپك و ايران مي‌باشد. در واقع اين پژوهش با آزمون تيوري زيست‌محيطي كوزنتس و فرضيه پناهگاه آلايندگي به كمك داده هاي سري زماني 1980 تا 2007 در ايران به روش OLS و با داده هاي پانل دوره 1990 تا 2007 كشورهاي اوپك با ساختاري به نسبت همانند با دو روش GLS و GMM و مقايسه نتايج آن پرداخته است. نتايج پژوهش نشان مي دهد كه تيوري زيست‌محيطي كوزنتس را در ايران و كشورهاي اوپك نمي توان رد كرد و افزايش تجارت با شاخص درجه باز بودن تجاري، آلودگي را افزايش مي دهد. اين نتايج لزوم استفاده از ماليات هاي سبز و استانداردهاي زيست‌محيطي واردات را نمايان مي‌كند.

Free trade policies make it possible for markets to allocate resources with maximum efficiency, while management and protection of land resources for continuous productivity are the purpose of environmental policies. Contrast occurs when resources are led to increased trade from one side and destruction of the environment from the other side. For optimal allocation, paying attention to these two dimensions is important that trade and environmental policies are in line with sustainable development. Pollution haven hypothesis challenges the opposition between environmental and free trade policies. The current study was conducted to introduce green taxes and environmental standards of imports to protect the environment in order to achieve sustainable development in transition economies of OPEC developing countries and Iran. The environmental Kuznets hypothesis and pollution haven hypothesis were tested using time series data for time period 1980-2007 in Iran by means of OLS method and panel data for time period 1990-2007 in OPEC countries with a quite similar structure to GMM and GLS methods and then the results were compared. The results indicateed that environmental Kuznets theory can not be rejected in Iran and OPEC countries, and increased trade along with degree of trade openness increases pollution. Necessity of using green taxes and environmental standards of import are shown through these results.