عنوان مقاله :
آرش: به گوهر شگرف و به پيكر شگرف
عنوان فرعي :
A Look at the Myth of Arash in Iranian Contemporay Poetry
پديد آورندگان :
نقوي ، نقيب نويسنده دانشگاه آزاد اسلامي واحد نيشابور Naghavi, Naghib
اطلاعات موجودي :
فصلنامه سال 1392 شماره 37
كليدواژه :
body , MIRROR , Myth , soul , spirit , آرش , آيينه , اسطوره , تن , جان , روان , فروهر , نريوسنگ , Arash , Farvahar
چكيده فارسي :
در گسترهي فرهنگ كهنسال ايرانزمين، انسان؛ اين اسطورهي آفرينش كه در برابر گيهان مهينِ اورمزدي، گيهان كِهين خوانده شده، تنها برساختهاي از تن و روان نيست، بلكه بهسامان رسيدهاي است از ديگر نيروهاي مينوييك همچون فَرَوَهَر، جان، روان، بوي و ... كه وي را در انجام كارهاي نيكو و رسيدن به بارگاه اهورايي ياري ميرساند. بدينسان آرش، نماد و آميزهاي است از پديدههايي كه زايشي آرماني، مانا، شگرف و هميشگي را در پي دارد، و بود راستين انسان را در پهنهي يادمانهاي بشكوه وي، جاودانه زنده نگه ميدارد.
فّرّوّهَر، گوهر؛ يا خودِ آسماني انسان و همزاد وي در گيهان بالاست، وپرتو اهورايي يا سيماي آسماني و خدايي هر پديدهاي به شمار ميرود. روان در اين گيهان راهنماي تن است، و تن؛ يا پيكر كه اين پديدهي اهورايي را در بر گرفته، همانند گيتي، مزدا آفريده است و ياريگر روان براي رسيدن به فرازهاي آرمانهاي مينوي، از اينروي ارجمند است وگرانسنگ. همچنان كه بو، يا نيروي دريافت كنندهي پديدهها، چهاربخش انسان را كه مرگ آنها را از هم پراكنده بود و هارموني و هماهنگي آن از ميان رفته دوباره يكي ميسازد، و در شادييي كه به انسان ميرسد اين نيروها انباز ميشوند و از يكديگر نيرو و شادي بر ميگيرند.
آرش، همچون گيوش اورون ـ ايزد نگهبان جانوران سودمند ـ كيومرث، سياووش و كيخسرو، براي رسيدن به جايگاه نخستين، تن خويش را به توش و توان دگرگون ميسازد، تا به ياري اين نيرو به آرمانش دست يازد.
خاستگاه اسطورهاي حماسهي آرش، همان گيوش است كه پس از مرگِ تن، روان او به بارگاه اهورايي راه ميبرد، تا مرز ايران و توران بازنمايانده شود. آرمان آرش در پرتاب تيري انباشته شده است كه بايد سينهي خشكسالي ديرينهسال اهريمني سرزمين توران بشكافد، تا بارشِباران اهورايي گسترهي ايران زمين را سبز و سيراب سازد. از اينروي آرش روان خويشتن را كمان ميسازد و تن كه ياريگر روان است چونان تيري بر چلهي آن مينهد تا آسمان را با زمين پيوند و آشتي دهد و باران شاد و سرشار اورمزدي باريدن گيرد. اينگونه است كه رنگين كمان؛ بازتاب پيوند نور خورشيد و باران، ميتواند انگارهاي از كمان آرش و انباز گشتنگوهر و پيكريشگرف (= نريوسنگ) نيز باشد.
چكيده لاتين :
In Iranian ancient culture, man is not just a combination of body and soul, but a creature of other heavenly forces such as Farvahar, soul, spirit, etc., which help him do good deeds. Hence, Arash is a symbol combined of phenomena with constant, lasting, idealistic, and eminent generation.
Like Kiyumars, Siavash, and Kaykhosro, Arash scrifices his body to achieve his ideal. The origin of the myth of Arash is Ge’oosh Orvan, the guardian god of useful animals, whose body dies and whose soul leads him to the heaven so that he can indicate the border between Iran and Turkestan. Therefore, he makes his soul into an arch and his body into an arrow in order to link heaven with earth so that Ormazdic happy rain starts. Hence, the rainbow can be a symbol of Arash’s arch.
عنوان نشريه :
فصلنامه تخصصي زبان و ادبيات فارسي
عنوان نشريه :
فصلنامه تخصصي زبان و ادبيات فارسي
اطلاعات موجودي :
فصلنامه با شماره پیاپی 37 سال 1392
كلمات كليدي :
#تست#آزمون###امتحان