عنوان مقاله :
مقايسه خودپنداره، رشد اجتماعي و سازگاري عمومي دانشآموزان دختر و پسر كمشنواي طرح آموزش تلفيقي با دانشآموزان دختر و پسر كمشنواي طرح آموزش جداسازي (ويژه) مقطع دبستان شهرستان قم در سال تحصيلي 91‒1390
عنوان فرعي :
Comparison of Hard-of-Hearing Students’ Self-Concept, Social Development and General Adjustment in Integrated and Segregated Education Environments in Qom in 2011‒2012
پديد آورندگان :
نوراني قرابرقع، سحر نويسنده دانشگاه علوم بهزيستي و توانبخشي Nuranigharaborghe , Sahar , فطوره چي، سعيد نويسنده دانشگاه علوم بهزيستي و توانبخشي Fatoorehchy, saeed , حقگو، حجت اله نويسنده دانشگاه علوم بهزيستي و توانبخشي Haghgoo, Hojat allah , رصافياني، مهدي نويسنده دانشگاه علوم بهزيستي و توانبخشي Rasafiyani, Mahdi
اطلاعات موجودي :
فصلنامه سال 1392 شماره 4
كليدواژه :
فلج مغزي , عملكرد حركتي درشت , كيفيت زندگي , درمان رشدي?عصبي
چكيده فارسي :
چكيده
هدف: اين مطالعه با هدف مقايسه خودپنداره، رشد اجتماعي و سازگاري عمومي دانشآموزان كمشنوا در طرح آموزش تلفيقي با طرح آموزش ويژه انجام شده است.
روش بررسي: در اين پژوهش علّي?مقايسهاي،40 دانشآموز كمشنوا از مدارس ابتدايي آموزش تلفيقي به روش سرشماري و به همين تعداد از مدارس ابتدايي آموزش ويژه شهرستان قم به روش همتاسازي انتخاب شدند. ابزارهاي مورد استفاده، شامل: زيرمقياس رضايت هيجاني و سطح اعتمادبهنفس از مقياس آسيبپذيري كودك، مقياس رشد اجتماعي واينلند و مقياس سنجش رفتار سازشي بودند. دادهها با استفاده از روشهاي آماري تحليل كوواريانس، و آزمون تي مستقل و آزمون خيدو، مورد تجزيه و تحليل قرار گرفتند.
يافتهها: بهطور كلي، بين دانشآموزان كمشنواي مدارس آموزش تلفيقي و مدارس آموزش ويژه از لحاظ خودپنداره تفاوت معناداري وجود نداشت (0.477=p). اما رشد اجتماعي كل (0.009=p) و سازگاري عمومي (0.057=p) در دانشآموزان كمشنواي طرح آموزش ويژه بهطور معناداري بالاتر از دانشآموزان كمشنواي طرح آموزش تلفيقي بود.
نتيجهگيري: مطابق نتايج اين تحقيق، خودپنداره، يك خصيصه متمايز فردي در ميان كمشنوايان است، لذا فراگيري در محيط آموزشي تلفيقي يا ويژه، تاثيري بر روي آن ندارد؛ اما عوامل مختلف فرهنگي، اقتصادي، محيطي، خانوادگي، اداري، جامعهشناختي و … ميتوانند در تفاوت ميزان رشد اجتماعي و سازگاري عمومي دانشآموزان هر دو گروه، نقش داشته باشند.
چكيده لاتين :
Abstract
Objectives: Impairment of gross motor function is the main problem in children with cerebral palsy which lowers quality of life. The aim of this study was to assess the impact of devoting more time to NDT (intensive Neuro?developmental therapy) sessions on gross motor function (GMF) and quality of life (QOL) in children with cerebral palsy.
Methods: In this quasi?experimental?interventional study 36 children with cerebral palsy aged 4?8 years were selected through convenient sampling. They were then randomly & equally divided into two groups of control and intervention. Both groups received conventional occupational therapy 3 times per week, for 3 months. In the intervention group however, half of each therapy session was devoted to NDT. All subjects were evaluated by the GMFM, GMFCS and CP?QOL scales before and after treatment. All data were analyzed by SPSS 16.
Results: A significant increase in GMFM was observed in the intervention group (p=0.037) However, changes in QOL were not statistically significant between the two groups.
Conclusions: Devoting more time to NDT led to an improvement in GMFM in children with cerebral palsy. However, the intervention had no effect on the domains of QOL.
عنوان نشريه :
مطالعات ناتواني
عنوان نشريه :
مطالعات ناتواني
اطلاعات موجودي :
فصلنامه با شماره پیاپی 4 سال 1392
كلمات كليدي :
#تست#آزمون###امتحان