شماره ركورد :
710476
عنوان مقاله :
مفسران قرآن و پل تيليش: آيا زبان دين، معرفت‌بخش است؟
عنوان فرعي :
Quranic Exegetes and Paul Tillich: Is the Language of Religion Edifying?
پديد آورندگان :
طهراني حايري ، حميده نويسنده فارغ‌التحصيل دكتري زبان و ادبيات فارسي , , موسوي كريمي، ميرسعيد نويسنده دانشيار دانشگاه مفيد ,
اطلاعات موجودي :
فصلنامه سال 1392 شماره 18
رتبه نشريه :
علمي پژوهشي
تعداد صفحه :
40
از صفحه :
36
تا صفحه :
75
كليدواژه :
قرآن , معرفت‌بخش , معناداري , نمادين , تيليش , مفسران , زبان دين
چكيده فارسي :
شايد مهم‌ترين مساله زبان دين، موضوع «معناداري، ارجاع، و شان معرفت‌شناختي گزاره‌هاي ديني» است؛ به اين معني كه آيا گزاره‌هاي ديني، به‌ويژه گزاره‌هاي مربوط به خداوند و ويژگي‌هايش، معنادار، ارجاع‌دهنده، و حكايت‌گر امور واقع هستند يا خير؛ و آيا زبان دين، معرفت‌زاست يا غيرمعرفت‌زا؟ در پاسخ، مي‌توان گفت با يك تقسيم‌بندي كلي، فيلسوفان دين به دو ديدگاه معتقدند: بنا به ديدگاه نخست، برگرفته از ديدگاه ويتگنشتاين متقدم و حلقه وين، گزاره‌هاي ديني، مهمل و فاقد معنا هستند. ديدگاه دوم كه زبانِ دين را زباني معنادار مي‌داند، به دو گروه تقسيم مي‌شود: گروهي زبان دين را معرفت‌بخش و گروهي غيرمعرفت‌بخش مي‌دانند. از مهم‌ترين نظريه‌هاي گروه دوم، نظريه «نمادين بودن زبان دين»، صورت‌بندي شده توسط پل تيليش است. در اين مقاله، پس از توضيح اين نظريه و مهم‌ترين نقدها عليه آن، به تفسير تعدادي از آيات قرآن مي‌پردازيم كه به نظر شش مفسر مطرح در اين مقاله، طبرِسي، زمخشري، فخر رازي، قشيري، ميبدي، و طباطبايي، از جمله مواردي در قرآن هستند كه در آن‌ها از زبان نمادين استفاده شده است. نتيجه پاياني مقاله اين است كه به رغم همه اشكالات وارده به فرض نمادين بودن زبان دين، گزيري نيست مگر آن‌كه فرض كنيم دست‌كم بخشي از عبارت‌ها و واژه‌هاي به‌كاررفته در قرآن معناي نمادين دارند، و حكايت‌گر واقع‌نمايانه‌اي از عالم نيستند.
چكيده لاتين :
Perhaps the most important issue regarding the language of religion is the issue of the “significance, reference, and the epistemological importance” of the religious propositions; that is to say, are the religious propositions, and in particular, the propositions concerning Allah and his attributes, significant, referring, and indicating of real issues or not, and that is the language of religion edifying or non-edifying? To answer this question, it can be said that a general categorization would reveal that the philosophers of religion have two views in this regard: based on the first view, which is derived from the view of the early Wittgenstein and the Vienna Circle, religious propositions are nonsense and meaningless. The second view, which considers the language of religion as meaningful, is divided into two sub-groups: the first group considers the language of religion to be edifying and the second considers it non-edifying. One of the most significant theories of the second group is the one that considers the language of religion to be “symbolic” which has been proposed by Paul Tillich. In this paper, following the explanation of this theory and the presentation of the most important critiques leveled against it, a number of verses in the Quran will be interpreted which are considered, by six Quranic exegetes whose views are being discussed in this paper, i.e. Tabarsi, Zamakhshari, Fakhr Razi, Ghashiri, Meybodi and Tabatabaii, to be among the instances in the Quran in which symbolic language has been used. The results indicate that, despite all the critiques leveled at the assumption of the language of religion being symbolic, we have but, at the least, to assume that some of the phrases and terminologies used in the Quran have symbolic meanings, and are not realistic indications of the world.
چكيده عربي :
لعلّ موضوعَ "كون المحمولات الدينيّه ذات مغزي، وتاويلها، وشانها المعرفي" من اهمّ المسايل في علم لغه الدين، بمعني هل المحمولات الدينيه، ولا سيّما المحمولات التي تتعلّق بالله وصفاته، هي محمولات ذات مغزي، والمووله، وتمثّل الامور الواقعه، ام لا؟ وهل لغه الدين تزيد من المعرفه ام لا تزيد؟ يمكننا–في مقام الاجابه عن هذه الاسيله- ان نقسّم فلاسفه الدين، في تقسيم عام، الي اتجاهين اساسيين هما: الاتجاه الاوّل الذي يتاثر بوجهه نظر فيتغنشتاين المتقدّم، وحلقه فيينا يري بانّ المحمولات الدينيّه هرا لا معني لها. امّا الاتجاه الثاني الذي يذهب الي انّ لغه الدين هي لغه ذات مغزي، فينقسم الي قسمين: الاوّل يقول بانّ لغه الدين هي لغه تعطي المعرفه والثاني يعتبر انّها لا تزيد من المعرفه. تُعدّ "رمزيّه لغه الدين" من اهمّ نظريّات القسم الثاني التي عرضها باول تيليش. لقد شرح الباحث في هذه المقاله نظريه باول تيليش وما وجّهت اليها من اهمّ الانتقادات اوّلاً، ومن ثمّ قام بتفسير عدد من الآيات القرآنيه التي استخدمت فيها اللغه الرمزيّه علي حسب راي سته من فطاحل علما التفسير، هم الطبرسي، والزمخشري، وفخر الدين الرازي، والقشيري، والميبدي، والطباطبايي. والنتيجه النهاييه: انّه لا مناص لنا من ان نفترض رمزيّه معاني بعض العبارات والمفردات المستخدمه في القرآن وانها لا تمثّل حقيقه العالم علي اقلّ تقدير، علي الرغم من كلّ الاشكالات التي تعترض نظريه رمزيّه لغه الدين.
سال انتشار :
1392
عنوان نشريه :
حكمت اسرا
عنوان نشريه :
حكمت اسرا
اطلاعات موجودي :
فصلنامه با شماره پیاپی 18 سال 1392
كلمات كليدي :
#تست#آزمون###امتحان
لينک به اين مدرک :
بازگشت